خلاصه ماشینی:
"چگونه میتوان موضوعات خرد تاریخ محلی را تنها با درنظر داشتن جنبههای کیفی آن بررسی کرد؟ مگر میتوان بدون پژوهشهای کمی و استفاده از آمار و ارقام،تاریخ محلی نگاشت؟درست است که تعمیم ارقام و آمار ملی به ساحت تاریخ محلی قابل پذیرش نیست و از دقت پژوهش میکاهد اما این دیدگاه هم که به خاطر فرار از این تعمیم،پژوهشهای تاریخ محلی را به بررسی کیفی تقلیل دهیم نیز نمیتواند قابل پذیرش باشد.
از آنجا که محلینگار در بیشتر مواقع به نگارش تاریخ به منزلهی ثبت واقعه میپردازد و کتابها و منابع چندانی هم برای نگارش در دسترس ندارد،شناخت اسناد و مدارک آرشیوی،همچون مکاتبات اداری افراد با ادارات محلی و ادارات محلی با مراکز بالاترشان، اخوانیات و نامههای دوستانهی افراد باهم،عکسهای تاریخی و روزنامههای محلی درخور توجه هستند و باید استفادهی حداکثری از این منابع صورت گیرد؛زیرا شیوهی مورد استفادهی مورخان بر اساس استقراء تام است.
محلی کار با نگارش کار خود،باعث به صحنه کشاندن افرادی میشود که تاریخ آنها را مینویسد و آنها را درگیر کار خود میکند تا به داشتههای خود توجه کنند و در ادارهی امور خود نقش داشته تاریخ محلی باید هدفمند و روشمند باشد:هدفمند از این جهت که بتواند در غایت خود تاریخ کلی جامعه را ترسیم کند و از پراکندهکاری و پراکندهنویسی دوری کند و جزئینگری و دقت و ظرافت تاریخ محلی را در خدمت ترسیم تاریخ کل جامعه قرار دهد.
درست است که مورخ محلی کار در کوچه پس کوچههای شهر خود با ذرهبین(نگاه میکرو)به دنبال حوادث، آدابورسوم و هر آن چیزی است که در شرف نابودی است و به ثبت و ضبط آنها میپردازد اما گوشهی چشمی هم به تاریخ ملی کشور دارد."