خلاصه ماشینی:
"» (تاریخ عصر حافظ،ص 3) اگر بخواهیم در باب فضایل موجود در این مقدمهء کوتاه سخن بگوییم که آکنده است از فروتنی خاضعانهء یک عالم بزرگ،برای دست یازیدن به کاری بزرگ،دقت نظر و اتکا بر روشی علمی و تحت نظر استاد فرهیخته و فرزانهء روزگار، علامه قزوینی-اگرچه خود دکتر قاسم غنی به @خوانندهء نوجوان از همان ابتدا و با نگاهی به فهرست سرفصلها،حافظ را شخصیتی کاملا سیاسی تصور میکند که کاری نداشته،جز اینکه به دربار این پادشاه و آن پادشاه برود و شعر بگوید گفته استادان صاحب فن،اعجوبهء حافظ شناسی بود-و اینکه امتیاز کتاب را نه در یافتههای خود، بلکه«از زیر نظر ناقدانهء استادی بزرگ گذشتن» میداند و هم،خود یک دستور العمل اجرایی و کاری برای همه کسانی است که میخواهند در این زمینه کاری انجام دهند.
در نمونههای ارایه شده،علاوه بر فقدان صحت و دقت و موثق نبودن،این موارد نیز کاملا آشکار است: -ترسیمگری غلط موضوع -کلیشهای بودن توصیفات و موارد مطرح شده و توضیح ندادن مطالب پیچیده -نامناسب بودن آن برای نوجوان شرح و توصیف مزینانی،دربارهء خانوادهء حافظ، از آن قسمتهای بدیع و نوآورانهء منحصر به فد است!او پس از چند جملهء قصهبافی دربارهء همسر و فرزندان حافظ،دربارهء بیتی از حافظ در غزل: « مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم » میگوید،حافظ همسری داشته که او را به استناد این بیت،«سرو خانگی»نامیده است: مرا در خانه سروی هست کاند رسایهء قدش فراغ از سرو بستانی و شمشاد و چمن دارم اگر کسی با حافظ و حال و هوای اشعارش، درونمایه،زمینه و هنر او آشنا باشد،این را میداند که حافظ در هیچ یک از اشعارش،به خانوادهء خود اشاره نکرده."