چکیده:
خراسان در اواخر عصر ساسانیان، به دلیل اختلافهای داخلی ساسانیان، به طور مستقل از سوی دهقانان و مرزبانان اداره می شد. این گروه با توجه به جایگاهی که در خراسان به دست آوردند، پس از سقوط ساسانیان، برای حفظ موقعیت سیاسی و اجتماعی خود به همکاری با اعراب مسلمان پرداختند و اعراب مسلمان نیز، به دلیل این که علاقه ای به امور اداری و کشورداری نداشتند، آنها را در مشاغل خود ابقا کردند. دهقانان با اخذ مالیات و خراج از مردم، علاوه بر حفظ مقام و موقعیت خود، حتی در ازای پرداخت جزیه، توانستند دین آبا و اجدادی خود را نگه دارند. خلفای اموی در قرن اول هجری سعی در حفظ نظام اجتماعی ـ اقتصادی خراسان داشتند، زیرا اداره این ایالت وسیع، بدون همکاری حکام محلی، دشوار بود. گرایش مردم خراسان به دین اسلام منجر به کاهش درآمد مالیاتی حکام اموی در این سرزمین شد؛ بنابراین، فشارهای سیاسی و نظامی والیان اموی برای اخذ مالیات ها زمینه شورش مردم خراسان را در برابر آنها فراهم ساخت. در نتیجه، از اواخر قرن اول هجری شورش هایی از سوی ایرانیان (خراسانیان) و سایر گروه های اجتماعی شکل گرفت و از نتایج این شورشها تضعیف حکومت امویان در خراسان بود.
خلاصه ماشینی:
اعراب مسلمان با استفاده از این ساختار اقتصادی و اجتماعی به ادارة جامعۀ خراسان پرداختند؛ اما در اواخر قرن اول هجری فشارهای اجتماعی و اقتصادی، به ویژه تبعیض هایی که حکام اموی نسبت به ایرانیان اعمال کردند، موجب برخوردهای سیاسی ـ نظامی در بین مردم خراسان و حکام اموی آن سرزمین گشت .
به دلیل این که در دورة خلافت عمر قلم رو اسلامی شامل سـرزمین هـای متنوعی با مردمانی از نژادها، تمدن ها و فرهنگ های متفاوت بود، خلیفۀ دوم اجـازه داد مـردم مناطقی که دین اسلام را نپذیرفتند، و از سوی دیگر با مسلمانان وارد جنگ نـشده بودنـد، بـا پرداخت جزیه به خلافت اسلامی، به حیات دینی و اجتماعی خود ادامه دهند.
اشراف ایرانی در ابتدای ورود اعراب مسلمان ، برای حفظ موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود، با آن ها به هم کاری پرداختند؛ زیرا فاتحان عرب ، به دلیل عدم آشنایی با فن ادارة جامعه و نظام اداری و دیوان سالاری، این امور را در اختیار ایرانیان گذاشتند.
همان طور که اشاره شد، در خراسان این گونه مرزبانان و دهقانان تحت حکومت اعراب به طور مستقل به حیات خود ادامه دادند و شمار آن ها در خراسان ، نسبت به غرب ایران ، فزونی داشت ؛ چون از اواخر شاهنشاهی ساسانی آن ایالت از حوزة نظارت حکومت خارج شده بود.
اعتراضاتی که مردم بومی و اعراب خراسـان بـه ایـن مـسئله و سیاست امیه در قبال آن داشتند، سرانجام به عزل امیه از حکومت خراسان انجامید؛ اما مشکل هم چنان پا برجا بود؛ زیرا اعراب با کمبود غنایم و منابع مالی روبه رو شدند و مجبور گـشتند برای تأمین مخارج و هزینه های خود از نو مسلمانان دوباره جزیه دریافت کنند، کـه در واقـع کاری خلاف شرع و دین اسلام بود.