چکیده:
زبان دین جزئی از مباحث فلسفه دین است که با طرح فلسفه دین مطرح شده است؛ ولی زبان قرآن در سنت و تمدن اسلامی تاریخی طولانی دارد. یکی از مباحث مهم آن معناشناسی صفات خبری است که در قرآن مطرح شده است. در کلام اسلامی، درباره زبان قرآن نظرات مختلفی مطرح شده است که آخرین نظریه را آیت الله جوادی آملی طرح کرده است. ایشان معتقد است زبان قرآن «زبان فطرت» است. در این مقاله کوشیده ایم مبادی تصوری و تصدیقی نظریه ایشان را طرح کرده و ادله نظریه را تبیین کنیم. ایشان چهار دلیل بر می شمارد: ۱. قرآن هادی همگان است؛ ۲. فرهنگی قرآنی فرهنگ جهانی است؛ ۳. فهم قرآن برای همه میسر است؛ ۴.نیازمندی بشر به پیام های قرآنی. ایشان سه ویژگی مهم نیز برای زبان قرآن بر می شمارد که درک آن برای همه بشر ممکن است: 1. قول ثقیل پرمحتوا و آسان فهم است؛ 2. نوری بی ابهام است؛ 3. بین و برهانی است.
درادامه، نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین را با مبادی تصوری و تصدیقی آن مطرح کرده ایم. ایشان چهار دلیل بر غیرمعرفت بخشی گزاره های دینی اقامه می کند: 1. کاربرد معنا؛ 2. تنوع کاربرد واژه ها؛ 3 فقدان وجه مشترک در کاربردهای متنوع؛ 4. نحوه معیشت؛ در ضمن طرح این نظریه، نظریه آیت الله جوادی آملی را با نظریه بازی های زبانی درباره قرآن تطبیق و بررسی کرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"4 مفاهیم، «زبان» در ابتدا به توانایی خاص انسان برای ایجاد ارتباط و انتقال مفاهیم به دیگران اطلاق شده است و در ادیان متنمحور، مقصود از زبان دین و بهتبع آن، زبان قرآن، ماهیت گزارههای دین و نوع رویکرد معنایی و چگونگی انتقال مفاهیمی از طرف خدا برای مخاطبان آن است؛ ازاینرو «زبان قرآن» غیر از «لغت قرآن» است؛ زیرا لغت قرآن عربی مبین است.
آیتالله جوادیآملی فطرت را چنین تعریف میکند: «فطرت به معنای سرشت خاص و آفرینش ویژۀ انسان است و امور فطری، یعنی آنچه نوع خلقت و آفرینش انسان اقتضای آن را داشته و مشترک بین همۀ انسانها باشد.
همچنین، قرآن اگر چه برای نتزیل در این عالم نیاز به زبان خاص دارد که همان عربی فصیح و مبین است، زبان و فرهنگ آن، همان زبان فرهنگ فطرت است و همگان آن را میفهمند و تنها در این صورت میتوان جهانی باشد.
۴. تطبیق نظریۀ زبان فطرت با بازیهای زبانی شروطی که آیتالله جوادیآملی دربارۀ فهم قرآن طرح میکند، قرآن را جهانی میداند که در فهم معارفش بهرهمندی از فرهنگ خاصی شرط نیست که باید انسان اول آن را بیاموزد تا لطایف و معارف قرآن را درک کند.
آیا خود نظریهپردازیهای ویتگنشتاین، مستلزم بیان اصول مشترکی برای فهم و زبان و ارائه داوری کلی نیست؟ اگر بدون ورود و عمل و درگیری در نحوۀ معیشت بازی زبانی، نتوان دربارۀ آن داوری کرد، لازمۀ آن عدم امکان داوری دربارۀ هر دین و پذیرش آن پیش از ورود به آن دین است؛ درحالیکه افراد فراوانی پیش از ورود به دینی خاص و شرکت در نحوۀ معیشت آنان، دربارهاش تحقیق کرده و آن را میپذیرند و سپس به آن عمل کرده و بهطور فعال وارد بازی آن دین میشوند."