خلاصه ماشینی:
"او درباره کمبود متون ادبی آن دوره چنین اظهار مینماید:«از زندگینامههای متعددی که به وسیله بازیگران صحنههای سیاسی یا به وسیلهء معاصران آن زمان نوشته شده،به جز نقل قولهایی نادر-به صورت مختصر یا تحریف شده-و یا موضوع کتاب«تمدن هلنی»تمدن باستانی و کلاسیک یونان است که با مروری بر حوادث مهم تاریخی شروع شده و طی بخشهایی مختلف(ده فصل)به تشریح مضامین دورهء هلنی میپردازد مؤلف در مقدمه کتاب تمدن هلنی،به تعریف اصطلاح هلنی پرداخته،ولی از یافتن معادلی دقیق برای اصطلاح مزبور در زبان انگلیسی و فرانسه عاجز بوده است اشارات گذرا به آنها،هیچ چیز باقی نمانده است.
هنگام محاصره شهر تیر توسط اسکندر،داریوش سوم نامهای به او نوشت که مؤلف کتاب مضمون آن را چنین بیان میکند:«در آن نامه چنین پیشنهاد شده بود که در کنار باج هنگفت به خاطر آزادی زنان خاندان سلطنتی،از کلیهء نواحی اشغالی و تحت الحمایهء آنها و به عبارت دیگر از آسیای صغیر تا مورخان،سرداران اسکندر یعنی بطلیموس حاکم مصر،آنتی گون یک چشم حاکم فریژیه و آناتولی غربی،اومن حاکم کاپادوکیه و پافلاگونیه و سلوکوس که پس از اسکندر جانشین واقعی او شدند را«وارثان اسکندر»یا«دیادوخها»نامیدهاند هالیس و سوریه و فلسطین تا فرات چشمپوشی نموده،و به عنوان وثیقه حسن نیت خود پیشنهاد نمود یکی از دخترانش به عقد فاتح مقدونی درآید.
به عقیده نگارنده این سطور،مؤلف کتاب تمدن هلنی به عنوان یک مورخ غربی ابهام مهمی را بیپاسخ گذارده،و آن این است که پیامدهای واقعی تمدن هلنی برای ملل مشرق زمین چه بوده است؟باید گفت تمدن هلنی با وجود داشتن ویژگیها و مشخصههای بسیار عالی،در اصل بر پایهء بهرهکشی از ملل کشورهای شرقی تسخیر شده و نابودی استقلال سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آنان استوار بود و هنر،علوم،فلسفه، ادبیات و به طور کلی امور مرتبط با تمدن هلنی به مثابه ابزار و سلاحی در دست فاتحان یونانی و مقدونی محسوب میشد."