چکیده:
شک و تردید خاستگاه اندیشههای متعددی است و بازتاب آن در حوزههای متعدد معرفتی مشاهده میشود.این مقاله نخست به تعریف و تبیین مقوله شکاکیت،انواع شکاکیت(استدلال،پرسشی و طرز تلقی و نیز عام و خاص)و حوزههای خاص شکاکیت پرداخته،سپس با نیمنگاهی به پیشینه آن دوران سهگانهای را برای شکاکیت ترسیم نموده است.نگارنده معتقد است، شک روشی دکارت،چون مستلزم فرض شک پیشین در همه امور است، موجب نامفهومی و بیمعنایی واقعیت میشود.او نیز معتقد است،که نتیجه منطقی آزادی دیوید هیوم،شکاکیت است،چون او علیت را تداعی صرف میداند،که برگرفته از هیچ تصور و انطباعی نیست،در حالی که تمامی معلومات آدمی را منحصر در تصور و انطباق میداند.اندیشه کانت نیز با ذهنی کردن مفاهیمی،همچون:علیت،وجود،ضرورت،کلیت و...و عدم توانایی عقل نظری در شناخت شیء فینفسه،در واعق همان مسیر شکاکیت را پیوده است،و بستر ساز اندیشههای شکاکانه دوران معاصر شده است.نگارنده با نقادی این اندیشههای شکاکانه نتیجه میگیرد،معرفت و شناخت ممکن است.
خلاصه ماشینی:
"اما شرط سوم برای این است که حدس را نامعتبر بداند؛مثلا اگر کسی مطلبی را حدس بزند و یا حدس اطمینان برایش حاصل شود،اما با وجود این دلیلی غیر از حدس برای حصول اطمینان نداشته باشد،در این صورت معرفت نخواهد بود،هر چند که شرط اول و دوم هم محقق باشد،چون معرفت باید دارای پشتوانه دلیل باشد.
در واقع این نوع از شکاکیت حرفی برای گفتن ندارد و اگر بخواهیم این نوع شکاکیت را به شکل استدلالی بیان کنیم،میتوان اینگونه مطرح کرد که کسی نمیداند P صادق است،مگر آنکه بتواند بگوید که چگونه علم پیدا کرده است که P صادق است و لازمه اینگونه استدلال و ادامه پرسش عدم وجود قضایای بدیهی است.
1 (1)-این سخن شکاک که با تداوم سئوال به دنبال اثبات عدم وجود علم برای انسان است،بر فرض پذیرش و شکاکیت طرز تلقی در واقع این شکاکیت،یک نوع وسواس و شکاکیت مزاجی و روحی است.
شک،علم و یقین موجه بعضی از شکاکان عم علم و هم یقین را غیر ممکن میدانند و برخی معتقدند که حصول علم ناممکن است اما میتوان یقین موجه به دست آورد؛یعنی ممکن است که برای یقین خود دلیل اقامه کرد و در این صورت یقین ما موجه خواهد بود،اما راهی برای احراز اینکه آیا این یقین مطابق واقع است یا نه،نداریم،بنابراین شرط سوم از شروط حصول علم وجود نخواهد داشت.
چنانکه هیوم در کتاب پژوهش میگوید: چون هیچ چیز جز ادراک برای ذهن حاضر نیست و همه تصورات ناشی از انطباعات است که قبل از آن در ذهن وجود داشته است،در نتیجه ما نمیتوانیم از چیزی که تفاوت ذاتی با تصوارت و انطباعات دارد،ادارکی به دست آوریم."