خلاصه ماشینی:
"با این وجود زمانمندی غیر قابل توضیح رسانه[سینما]،عینیت هر تصویر عکاسی را که مردم در آن حضور دارند،از طریق برجستهسازی و داستانپردازی حضور مردم در منظره از بین میبرد؛حتی زمانی هم که هیچ موجود انسانی در زمینهی بصری نباشد،ماهیت زمانی تصویر به دخالت کنترل انسان در نمایش آن اشاره دارد و این همان ویژگی زمانیای است که بر پایهی آن فیلمسازان خلاق به سود خود بهره بردند.
بسیاری از فیلمهای بلندپرواز برای به تصویر کشیدن توهم آزادی از نمایش دادن قلل مرتفع کوهها بهره بردند:فیلم نورآبی68(1932)از لنی ریفنشتال69در زمینهی سیاه و سفید یک نور غیر معمول آبی ایجاد کرده که از قلهای در سوئیس ساطع میشود و از آن تنها یک زن ایتالیاییزبان مطرود میتواند بالا برود که نقشش توسط کارگردان ایفا میشود،یک جوان آلمانی وظیفه دارد در قلهی کوه وارد معدن کریستال شود؛رشته کوه بلند70(1941)ساختهی والش71با نیاز یک محکوم آزاد شده به نشستن در پارک آغاز میشود و با سعی بیسرانجام او در ممانعت از دستیابی پلیس به پناهگاهش در کوه پایان میپذیرد؛به شیوهای ظریفتر فیلم نیزهی برهنه72(1953)از مان73که در مرز دو قاره در کلرادو روی میدهد تا به جنبهی اخلاقی حیرتآور فیلم وجهی مکانشناسانه ببخشد.
فیلم بیعنوان163(1977)اثر گر164 همانند جیکوب از تأخیر و کندی در اجرا(یعنی فیلمبرداری 24 قاب در ثانیه و نمایش 18 قاب در ثانیه)به منظور[دستیابی]به تأثیری زیباییشناختی و انتخاب صحنهپردازی شهری راکد و گرفته برای تأکید بر زیبایی و ریتم بارش استفاده میکند؛او دوربین را از موقعیت واحدش از میان بارش ناگهانی برف،به آرامی تغییر فوکوس یا زوم میدهد(این دو تا زمانی که شیئی ثابت زمینهی بصری را ثابت نگاه نداشته،در واقع یکی هستند)تا زمانی که به تدریج دیواری آجری در فوکوس قرار میگیرد.
Everson,American Silent Film(New York:Oxford University Press,1978), p.
Erik Barnouw,Documentry:A History of the Non-fiction Film(New York:Oxford University Press,1974),pp."