چکیده:
در این جستار،با تحلیلی گفتمانی به دو مقولهی«بافتگردانی»و سپس«متنگردانی»در«میدان نقش جهان» پرداخته شود.در این متن،منظور از بافتگردانی دگرگون شدن یا دگرگون کردن بافت اولیهی متن و شکلگیری روابطی تازه میان متن و عناصر بافتی جدیدی است که در کارکرد(های)آن تغییراتی به وجود میآورد.این فرایند را میتوان به تعبیری،«موزهایسازی»نامید.منظور از«متنگردانی»نیز دگرگون کردن متن است به نحوی که برخی از سازهها/عناصر یا ساختار/روابط درون متن اولیه تغییر کند و به جای آن سازهها/عناصر یا ساختار/روابط دیگری وارد شود.روند متنگردانی تغییر کاربری غالب متن از کاربرد«موزهای»به کاربرد«روزمره»و به تعبیری «موزهایزدایی»است.این دو فرایند که در گذر زمان شکل میگیرند،در قالب نمونههایی بررسی خواهند شد.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه، مسجد عباسی در میدان نقش جهان اصفهان همزمان پرستشگاه،آموزشگاه و تجمعگاه بوده،و در کنار این کاربریها،به دلیل استفاده از نوع خاصی از سازهها و ساختها در آن-نظیر کاشیکاری، گنبد دوجدارهی پرنقشونگار،ستونها،حیاطسازی و غیره و بسیاری از عناصر زیباییآفرین دیگر در معماری ایرانی عصر صفوی-دارای کارکرد زیباییآفرینی نیز هست.
به همین ترتیب،مسجد شیخ لطف الله،کاخ عالیقاپو،و حتی خود میدان نقش جهان نیز هریک به نوعی و تا میزانی خاص هردو کارکرد عملی روزمره و زیباییآفرین هنری را در عصر صفوی داشتهاند،اگرچه امروز-شاید به جز بازار چهار ضلع میدان که همچنان دایر است،و تا حدی مسجد عباسی که در آن نماز جمعه اقامه میشود-بقیهی آثار جنبهی موزهای و صرفا هنری پیدا کردهاند.
همچنین این زدودن همیشه نسبی است،به این معنا که ممکن است بافت از متن زدوده شود،مثل اتفاقی که در مورد آثار معماری و بناها میافتد و بافت پیرامون آنها دگرگون میشود و اثر در جای خود باقی میماند،ولی گویی بنا از بافت اولیهاش زدوده شده است(این مسئله دربارهی میدان نقش جهان،تخت جمشید،چشمه علی در شهر ری و بسیاری از بناهای معروف قدیمی جهان به خوبی صدق میکند).
برای مثال،اگر مسجد شیخ لطف الله را در بافت کلانتر آن در نظر بگیریم،دچار نوعی متنگردانی شده است چون برخلاف مسجدهای دیگر-که عموما منارههایی دارند که جزء سازههای اصلی آنها به شمار میآید-فاقد مناره است و همین امر کاربری آن را تغییر داده است زیرا به عنوان مسجد خصوصی شاه استفاده میشده است."