خلاصه ماشینی:
"»7 اگر حکم بر این جاری شود که نمونهای قابل رجوع بمنظور اثبات ادعای ما راجع به ناباوری عصر صفویه و اهمیت دوران قاجاریه ارائه شود به اعتقاد من تنها وجود دو نامدار یعنی محمد باقر مجلسی از زمان صفویه و شیخ احمد احسایی از روزگار قاجاریه بعنوان دو معیار و مظهر قضاوت کفایت میکند تا روح حاکم بر ای دو دوران را بنمایاند و جوهرهء اندیشگی آنان را در ایجاد دو نقطهء عطف کاملا متضاد معنوی،اجتماعی و تا حد وسیعی سیاسی در تاریخ ایران بازنماید.
حوزههای عمل ء تأثیر و کیفیت و نحوهء اندیشه و باور مجلسی و شیخ احسایی بعنوان دو مظهر نمایان در دو دورهء تاریخی معین کفایت کاملی است تا اثبات کند که خلاف عثیدهء شایع در میان پارهای محققین،عصر صفویه،نه روزگار شکوفایی فلسفی،بلکه دوران احیاء و بنادی شدن«قشری مسلکی»مذهبی و فکری و خشونت و انجماد اجتهادی و عصر قاجاریه روزگار پریشیدگی سلطهء قشری گرایی و شکوفایی فلسفی و باروری جوانههای آزاد اندیشی و زمان سرشاری برای بلوغ تفکر غنی تشیع عقلی و رجعت به مبانی زنده،استوار و جاودانهء تشیع علوی است.
تفکر شیخی بعنوان مظهر رشد عقلی و بلوغ معنوی جامعهء ایران در قرن گذشته نه تنها نامداران بزرگی در زمینهء ادب و فلسفه و علم و مذهب را به خود فراخواند بلکه روشن بین ترین جناح از کارگزاران حکومت و شاهزادهگان فرهیختهای از دودمان قاجاریه را نیز زیر تأثیر گرفت و به وجه مستقیم و گاه غیر مستقیم به باروری و کارآایی و تحقق انقلاب مشروطیت مدد کرد و روحیهای ضد استعماری را با ارجاع به عناصر فرهنگی و عقیدتی «خودی»پروراند."