خلاصه ماشینی:
"رواج حومهنشینی گسترده از دهه 0591،این انتظار را که بیشتر مردان و زنان طبقه متوسط در شهرها زندگی اکنون نیروهای فرهنگی برای خلق سیما و تصور ذهنی شهر بسیار تعیینکننده شدهاند،زیرا که عامه مردم تنوع و تحرک بیشتری یافتهاند و از طرف دیگر،نهادهای سنتی -هم طبقات اجتماعی و هم احزاب سیاسی-به سازوکارهای نامناسبی برای بیان و ابراز هویت بدل شدهاند.
باوجود اینکه فضاهای عمومی ذاتا ماهیتی دموکراتیک دارند،این سؤال که چهکسی میتواند فضای عمومی را به تصرف درآورد،و ازاینرو تصور ذهنی و سیمایی خاص از شهر را تعریف کند،همیشه پا برجا خواهد بود میشوند و عده زیادی از کارگران نظافت و بهداشت و محافظان امنیتی(چه خصوصی و چه دولتی)نیز آن را به اجرا میگذارند.
هریک از این نواحی به وسیله سازمانهای خصوصی که اغلب به ما نمیتوانیم بدون درک و شناخت سه موضوع زیر درباره شهرهای امروز صحبت کنیم: *چگوه شهرها از فرهنگ به عنوان پایه و شالوده اقتصادی بهرهبرداری میکنند؛ *چگونه بهرهگیری از فرهنگ به خصوصی سازی و نظامیگرایی فضاهای عمومی منتهی میشود؛ و *چگونه نیروی فرهنگ با زیباییشناسی هراس و ترس ارتباط مییابد صورت واحدهایی شبه عمومی کار میکنند،اداره و تأمین مالی میشود.
» ترس از کاهش فاصله بین«ما»و«آنها»میان محافظان امنیتی و جنایتکاران،و میان نخبگان وگروههای قومی،فرهنگ را به سلاحی بسیار مهم برای تکرار و تثبیت نظم بدل میسازد در دهه 0891،گسترش طبقه متوسط سیاهپوست با درآمدی بیشتر از خانوادههای سفیدپوست-یا مساوی با آنان-و نیز رشد گروههای مهاجر،امکان جدیدی را برای توسعه شهرها بدون تبعیضهاینژادی و قومی به وجود آورد."