خلاصه ماشینی:
"همین شاعر،وقتی از دل خود فاصله میگیرد و پا در دایرهء سفارشیسرایی میگذارد،موضوع و مضمون شعر«آسمان مستطیل»را چنان پیش پای اندرزهای سفارشی و کلیشههای تربیتی قربانی میکند که از حس و حال آن چیزی باقی نمیماند و هیچ اثری از نگاه مخاطب نمیتوان در آن یافت،و حاصل،چنین چیزی میشود: دویدم و دویدم به مدرسه رسیدم مدرسه به آسمانها راه داشت رو بامش دودکشای سیاه داشت حیاطش منظم و تمیز بود کلاسهاش پر از صدای میز بود روی دیوار هزار تا یادگاری جلو در خوراکیا رو گاری بچهها شاپرکای یک رنگ پریدند به سوی خانه با زنگ (دویدم و دویدم/مدرسه) شعر اخیر،ظاهرا پیش از«آسمان مستطیل» سروده شده است و شاید تصور کنید که تفاوت دیدگاه این دو شعر،به تکامل شخصیت،اندیشه و نگاه شاعر در فاصلهء بین آنها مربوط است،اما چنین نیست.
@در هیچ یک از این منظومههای، نه تنها خبری از مزینانی جسور و نوجو نیست،بلکه با منظومهسرایی بهنهایت محافظهکار روبهرو میشویم که هیچ یک از چار چوبهای پذیرفته شدهء جامعهاش را زیر پا نمیگذارد و به بچهها نیز نصیحت میکند که حتی در عالم خیال،در پی«خدمت بیمزد و مفت»و بخشش بیعوض نباشند و فکرهای احمقانهای چون غوطه خوردن در دریاها،پرواز در آسمانها و سفر با بالهای خیال به سرزمینافسانهها را دور بیندازند در این سطرها: حسنک رشد شد و رفت از کنار آسیاب دهشون از میان قلعهء پیر و خراب دهشون (حسنک و چراغ جادو) معلوم نیست چرا وقتی شاعر شکسته نویسی را انتخاب کرده و مثلا به جای«دهشان»مینویسد «دهشون»،کلمهء«میان»به همین شکل نوشته شده و«میون»به کار نرفته است؟ همین پرسش را در مورد شکل نوشتاری «بیابون»و«خونهشون»و«میان»در سطرهای زیر میتوان تکرار کرد: بیابون چه خلوت و چه خالی بود!"