خلاصه ماشینی:
"»6 اگر نگرهء لاپلانتین را مفروض بگیریم،شاید مجاز باشیم اقبال مخاطبان را به داستان هری پاتر،در ساحت تجربهء شادمانی و خیالبافی (به تصویر صفحه مراجعه شود) *این پرسش را نیز باید پی گرفت که مخاطبان هری پاتر، چگونه پارادوکس یا تناقضنمای اندیشهء مدرنیته و اسطورهء قدرت جادویی را در وجود خود حل میکنند؟آیا مخاطبان هری پاتر،آرزوهای دستنیافتنی خود را در این متن دنبال میکنند یا اینکه عقلانیت نوینی را میجویند که اسطوره،بخشی از آن است؟ اجتماعی در نظر بگیریم و آن را ترجمان آرزوی عمیق کسانی بدانیم که با شرکت در این«تفریح خوانداری»،در جستوجوی معنا بخشیدن به هستی خویش برآمدهاند.
از این منظر،اگر رولینگ داستان هری پاتر را تألیف میکرد و مورد اقبال مخاطبان واقع نمیشد،منطقی نمینمود که ما در صدد جستوجوی شکل جمعی اسطورهء قدرت جادویی برآییم،اما در شرایط کنونی،با توجه به آنکه هری پاتر از حد یک متن فراتر رفته و به دنیای مخاطبان وارد شده است،دیگر نمیتوان تنها به این پرسش پرداخت که رولینگ،در صدد گفتن چه مضمونی بوده است،بلکه باید این نکته را نیز جستوجو کرد که مخاطب،در داستان هری پاتر، چه چیزی میجوید؟ کارل آبراهام،در یک تفسیر روانشناختی، علت گرایش به اسطوره را چنین تعبیر میکند: «همانندسازی در اسطوره،شبیه همانندسازی کودک است.
میتوان به گونهای ایستا،آرزوی کودک و به تبع آن اسطورهگرایی او تکرار ویژگیهای کودکان در اعصار پیشین دانست و آن را تنها در چارچوب ویژگیهای روانشناختی کودک تحلیل کرد؟یا اینکه باید به مناسبات تاریخی،دورانی و اجتماعی قرن حاضر نیز توجه کرد؟ فرض این نوشتار،چنین است که اقبال کودک عصر مدرنیته،به اسطورهء قدرت جادویی(در داستان هری پاتر)،مشمول همان قاعدهای است که الیاده در توصیف رابطهء آرزوی دگرگونسازی طبیعت،اسطوهر کیمیاگری و علم بیان میکند."