خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد جریان دوم دو روند متمایز را دربرمیگیرد: برای برخی زبانشناسان،تحلیل زبانی عبارت است از شناسایی محتوای اطلاعاتی خاص پاره گفتار**،و سپس معین کردن ارزش و توان غیربیانی***آن3-این چیزی است که آلن برندونر آن را«نظریهی"در "Y »مینامد؛4دیگران ترجیح میدهند از تعبیر«معنای لفظی5»چشم بپوشند،و تا حد زیادی پاره گفتار را تا حد«دستورات»دادهشده به تفسیرگران بالقوهی آن فرو بکاهند،«از آنها انتظار دارند گفتمان را به دنبال اطلاعات مرتبط بگردند،و از آن اطلاعات طوری استفاده کنند تا معنای موردنظر گوینده بازسازی شود».
همین ملاحظات در مورد رمزگانها نیز کاربرد دارد:در صورتی که نهاد فیلم غالب تولیداتی را مدنظر قرار میدهد که از قواعد رمزگذاری روایی به عنوان بالاترین میزان سینمایی بودن پیروی میکنند،22نهاد فیلم تجربی این مسأله را در مورد فیلمهایی در نظر میگیرد که جلوی فرایند تولید یک روایت را میگیرند.
بهنظر میرسد این اصطلاحات بیتر به درد ما میخورند تا تعبیر سنتی(متن فیلمی»(که این مضمون گمراهکننده را دربر دارد که فیلم بهخودیخود از معنا بهرهمند است)،زیرا به روشنی بیان میکند معنا در هر دو فضا تولید میشود،و این دو محصول کاملا از یکدیگر مستقلاند،و مستقیما به اثر عاملهای موردنظر بر میگردند:ازاینرو،«فیلم کارگردانی»و«فیلم خوانش»(به عنوان محصولاتی بهرهمند از معنا)مقابل«حلقه فیلم»(فیلم بهعنوان مجموعهای از علایم حکشده روی فیلمپایه)وء «فیلم پخش»(فیلم بهعنوان مجموعهای از پرتوهای نور یا طنینهای صوتی،که روی پرده پدیدار میشود و منتظر اضافه شدن معنا بر بخش«عامل خواننده»است)."