خلاصه ماشینی:
"اینکه این علم مستقل دانشته شده شاید از اینروست که اگر فیلسوف بدان روی آورد میبایست از فلسفه محض-که انسان مجرد موضوع آن است-جدا شده و با نگاهی عینی به انسان،او را در بستر حوادث و رویدادهای گذشته مطالعه نماید و اگر مورخ بدان بپردازد لازمهاش فاصله گرفتن از مطالعات و پژوهشهای دورهای و جزیی و رویکرد به نگرشهای کل نگر و جهان شمول خواهد بود.
8اما آنچه تفکر استاد زرینکوب را از آنان متمایز میسازد یکی آن است که وی برخلاف ولتر انسان واقعی-نه مجرد-را مد نظر دارد و دیگر آنکه در کنار عقل که کانت آنرا مطرح ساخته،قلب(کشف و شهود)را نیز مطرح نموده و آنرا برای رسیدن به وحدت انسانیت لازم شمرده است.
9بدین ترتیب استاد زرینکوب با محور قرار دادن انسان در حوادث و رویدادهای تاریخی و با توجه به مسئله وحدت و استمرار انسانیت تاریخ واقعی را تاریخ جهانی دانسته هرچند برای تحقق عینی آن راه دشواری را پیشبینی کرده است.
20 استاد زرینکوب بشریت را به یک انقلاب اخلاقی فرامیخواند که وقوع آن منوط به این است که انسان بخشی از تاریخ-گذشته وحشی-خویش را نادیده بگیرد، در این ارتباط مینویسند: «بعلاوه روابط دوستی و همدردی بین طوایف و اقوام دورافتاده جهان حاکی است از آنکه انسانیت به این نکته شعور پیدا میکند که خواهناخواه میبایست از تاریخ تمام آنچه را با گذشته وحشی او ارتباط دارد از لوح وجدان بزداید و عقدههایی را هم که اکنون از آثار آن زندگی در خاطر دارد به سرانگشت اخلاق و انسانیت بگشاید."