چکیده:
در شرایطی که جهان تحولات چشمگیری را تجربه مینماید. سیاست صنعتی به کانون توجهات در بحثهای سیاستی بازگشته
است. این مقاله با در نظرگرفتن برخی مسائل که تاکنون نادیده گرفته شده و نیز با مدنظر قرار دادن تغییرات اخیر در واقعیت
اقتصادء یک نظریه جدید سیاست صنعتی تدوین و به این شکل در مباحث مربوط به سیاست صنعتی مشارکت مینماید. در این
مقاله, ارزیابی میشود که چگونه درنظ رگرفتن برخی موضوعهای چشمپوشیشده شامل "تجهیز (منابع) در شرایط عدم اطمینان ".
"یادگیری در تولید". ""مدیریت اقتصاد کلان (بهویژه مدیریت تقاضا) " و "مدیریت تعارضات ", نظریه سیاست صنعتی را با تغییر
مواجه میسازد. در ادامه. نویسندگان بررسی مینمایند که چگونه نظریه سیاست صنعتی در پرتو تغییرات اخیر در واقعیات اقتصاد
(شکل گیری زنجیره ارزش جهانی» مالی گرایی و امپریالیسم نوین) تعدیل و بازنگری میشود. این مقاله درصدد است تا رویکردی
عملگرا و کاربردی از سیاست صنعتی بسط و ترویج دهد و به حوزههای جدید مداخله سیاستی در جهان در حال تغییر اشاره
نماید.
Industrial policy is back at the center stage of policy debate, while the world is undergoing dramatic transformations. This article contributes to the debate by developing a new theory of industrial policy, incorporating some issues that have been neglected so far and taking into account the recent changes in economic reality. The authors explore how the incorporation of some of the neglected issues including commitments under uncertainty, learning in production, macroeconomic management (especially demand management), and conflict management changes the theory. They then examine how the theory of industrial policy should be modified in light of recent changes in economic reality, that is, the rise of the global value chain, financialization and new imperialism. This contribution aims at promoting a pragmatic approach to industrial policy and pointing to new areas for policy intervention in a changing world.
خلاصه ماشینی:
Industrial Policy in the 21st Century, Development and Change, International Institute of Social Studies.
٤ در عوض ، در اين مقاله حوزه هايي از پژوهش (در حوزه سياست صنعتي) که چشم پوشي شده اند و يا با وجود ارتباط موضوعي، به شکلي نادرست وارد مباحث جديد سياست صنعتي شده اند، شناسايي و گسترش داده شده است ؛ اين مهم به دو شکل انجام شده است : نخست ، برخي مسائل شامل "تجهيز (منابع ) در شرايط عدم اطمينان "، "يادگيري در توليد"، "مديريت اقتصاد کلان " و "مديريت تعارضات " که با چارچوب نئوکلاسيک قابل تطبيق نيستند و بيشتر در پژوهش هاي مکاتب ساختارگرا و تکاملي ناديده گرفته ميشوند، در اين مقاله مورد بحث قرار ميگيرند.
Policy Space ماليگرايي روزافزون و تغييرات در قواعد اقتصاد جهاني)، بر شماري از ضروريترين مسائل مربوط به سياست صنعتي در عصر ما اثر ثانويه ١ دارند؛ به طور خاص ، صنعتيسازي پايدار و فراگير به اين بستگي خواهد داشت که چگونه روابط قدرت ميان بنگاه ها (زنجيره ارزش جهاني)، ميان سرمايه مولد و سرمايه مالي (ماليگرايي) و ميان کشورها (حکمراني جهاني)٢ بر توانايي شرکت ها و دولت ها در پايدارسازي (از راه گذر به اقتصاد سبز) و فراگيرسازي توسعه (از راه ايجاد سطح قابل پذيرشي از اشتغال ) اثرگذار است .
Industrial Policy and Development: The Political Economy of Capabilities Accumulation.
Global Value Chain-oriented Industrial Policy: The Role of Emerging Economies.
China and the Global Economy: National Champions, Industrial Policy and the Big Business Revolution.
Industrial Policy and Economic Transformation in Africa.