چکیده:
در بسیاری جوامع، منسوجات نقش حیاتی در زندگی اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایفاء کردهاند. پیشینه بافندگی در ایران به هزاره های پیش از میلاد میرسد، همچنین شیوه تولید و نقوش منسوجات، خود منبع مهمی برای شناخت شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی هر منطقه ای از ایران است. بیشک اعتقادات مذهبی هر ملتی در بسیاری از مظاهر زندگی معنوی و مادی آنها نمود مییابد و هر جامعه ای به نحوی خاص عقاید مذهبی خود را با اشکال و رموز مختلف بر روی آثار مختلف پیرامون خود منعکس میسازد. از آن جایی که تاثیرپذیری یک دوره از دوره ای دیگر همواره جزء مباحثی است که به یافته های تاریخ هنر و فلسفه هنر کمک میکند، بنابراین، در این پژوهش سعی در ردیابی عناصر نقوش منسوجات دوره هخامنشی و ساسانی با توجه به کیفیت فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دیگر دوره درخشان فرهنگ و هنر ایران، یعنی دوران طلایی صفوی شده است که به عنوان دوره اوج درخشش هنر پارچه بافی ایران به شمار میرود. دسته بندی کلی نقوش گواه آن است که نقشها در دوران هخامنشی، ساسانی و عصر صفوی به طور وضوح به دو گروه تجریدی و نقوش واقع گرایانه قابل بازشناسی و تفکیک هستند. این پژوهش به بررسی علمی، نماد شناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوران هخامنشی و ساسانی پرداخته و با ذکر مقایسهای عناصر با یکدیگر به تاثیرپذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است.
خلاصه ماشینی:
از آن جايي که تأثيرپذيري يک دوره از دوره اي ديگر همواره جزء مباحثي است که به يافته هاي تاريخ هنر و فلسفة هنر کمک ميکند، بنابراين ، در اين پژوهش سعي در رديابي عناصر نقوش منسوجات دورة هخامنشي و ساساني با توجه به کيفيت فرمي و محتوايي آنها، در منسوجات ديگر دورة درخشان فرهنگ و هنر ايران ، يعني دوران طلايي صفوي شده است که به عنوان دورة اوج درخشش هنر پارچه بافي ايران به شمار ميرود.
همان طور که در آثار به جاي مانده از پيش از اسلام (دوران هخامنشي و ساساني) و پس از اسلام در ايران مشاهده ميشود، نقوش نمادين ، مختص به يک دورة خاص نبوده بلکه در ادوار تاريخي ايران زمين ، به اشکال گوناگون تداوم و استمرار داشته اند و در واقع شمار زيادي از نمادها بر اساس ماهيت خود، سير تحول تاريخي را در ايران طي کرده ، باقي مانده و در ديگر دوره ها نفوذ يافته اند.
با مطالعة نقوش نمادين منسوجات دوران هخامنشي و ساساني با دورة صفوي ميتوان به تشابهات و مشترکات جالب توجه و غيرقابل انکار پي برد و ميتوان بسياري از اسرار و نکات فراموش شدة تاريخ ، هنر و فرهنگ ملي ايران را با وحدت بيشتري انسجام و معنا بخشيد و با بررسي و موشکافي اين حوزه ميتوان به نتايج پر کاربردي دست يافت و چه بسا ٧١ با کنکاش در نقوش اين ادوار و ريشه يابي آنها بتوان به بسياري واقعيات در حوزه هاي مختلف دست يافت .
در حال حاضر، شصت قطعه پارچه دورة ساساني در دست است و بيست و پنج نوع نقش پارچه روي حجاريهاي طاق بستان نمايش داده شده که ميتواند راهنماي خوبي براي منسوجات اين دوره باشد (پوپ و آکرمن ، ١٣٨٧ ب : ٨٧۴(.