چکیده:
یکی از بحثهای مهم در میان علمای ادبیات عرب» بهویژه در علم نحوء بحث نیابت حروف و تضمین افعال میباشد،
بهطوری که بسیاری از مسائل مطرح شده در علم نحو متوقف بر دانستن این مطلب است. تضمین یعنی یک لفظ افزون
بر دلالت بر معنای خود، بر معنای لفظ دیگری هم دلالت نماید تا بتواند احکام آن را هم بگیرد. در نیابت نیز یک حرف
در معنای حرفی دیگر استعمال میشود. بحث تضمین و نیایت زمانی مطرح است که معنای فعل با حرف جر استعمالشده,
متناسب نباشد. بصریون نیابت حروف را قبول نداشته و در هنگام مواجهه با این مشکل، یا معنا را تاویل نموده و یا از تضمین
کمک میگیرند که در این صورت، یک فعل همزمان هم به معنای حقیقی و هم به معنای مجازی خود به کار میرود. ظاهرا
این مساله خالی از اشکال میباشده اگرچه برخی از اصولیون آن را قبول ندارند. ولی اشکال وارد شده بر نیابت این است که
دلیل محکمی برای این کار وجود ندارد. از آنجا که بحث نیابت و تضمین در ادبیات عربه تاثیر مهمی در فهم جمله دارده
در نوشتار زیر تلاش شده است که این دو موضوع از جنبههای مختلف به بحث گذاشته شود.
The argument of Niabat-ol Horoof (prepositions) and Tazmin-al
Af ’al (verbs) is among the important issues discussed by the experts
of Arabic literature, particularly when it comes to syntax. Therefore,
there are many syntactic issues depending on knowing about these
concepts. Tazmin means that a word predicates the meaning of another
word in addition to its own, so that it can apply the related
syntactic rules. As to Niabat, a preposition is used to predicate the
meaning of another. Tazmin and Niabat is raised as an issue when
the meaning of verb is not in accordance with the applied preposition.
Basariyun does not believe in Niabat-ol Horoof, therefore facing
such problem, they either interpretate the meaning or apply
Tazmin. In such a case, a verb is simultaneously applied with its
both real and allegorical meanings. This appears right, although
some of fundamentalists (Osoliyun) do not believe so. The problem
with Niabat is the lack of a strong reason. Since Niabat and Tazmin
in Arabic literature has a significant effect on understanding the
sentences, these two subjects are discussed from different aspects in
this essay.
خلاصه ماشینی:
به عنوان مثال آقاي سعد الدين تفتازاني در حاشيۀ خود به کتاب کشاف مي گويد: اگر اين اشکال شود که فعل مذکور اگر در معناي حقيقي استعمال شده پس دلالتي به معناي فعل ديگر ندارد و اگر به معناي مجازي به کار رفته است ديگر دلالتي به معناي حقيقي ندارد چون اگر هر دوي آن هارا در يک جا با هم معنا دهد لازم مي آيد که يک لفظ دو معنا داشته باشد ،ما هم در جواب آنها مي گوييم اين فعل در معناي حقيقي خود به کار رفته است همراه اين که يک حالي که از معناي فعل ديگر که به وسيلۀ قرينه لفظيۀ گرفته است حذف شده است ( البته اين مطلب را در فايدة تضمين که در ادامه خواهد آمد توضيح مي دهيم ) مثلا در آيۀ « يؤمنون بالغيب » (بقره ،٣) تقدير اين گونه است : معترفين بالغيب .
(حسن ،١٤٣١، ٢٤٥) در اين جا سؤالي پيش مي آيد پس فرق بين تقدير و تضمين چيست ؟ جناب آقاي سيوطي در کتاب الاشباه و النظائر به اين سؤال اين گونه پاسخ مي گويند: ابن حاجب در امالي خود مي گويد: فرق بين تضمين و تقدير (وقتي که مي گوييم مثلا أين مبني است به خاطر تضمين معناي استفهام و ضربته تأديبا ، تأديبا منصوب است به تقدير لام ) اين است که در تضمين معنا به طوري که در تضمين گرفته مي شود که اظهار آن به همراه لفظ مذکور صحيح نيست ولي تقدير معنايي است که اظهار آن همراه لفظ مذکور صحيح است .