چکیده:
در دهههای اخیر، «جهانیشدن» بهمثابه یک مفهوم نوپدید، ساحتهای گوناگون علوم انسانی را در نوردیده است. از جمله چنین عرصههایی، قلمرو «حقوق» بوده که تحت تأثیر این مفهوم بوده است. در این راستا مقاله حاضر، «جهانیشدن حقوق» را موضوع بحث خود قرار داده و به بیان نگاههای مختلف پیرامون این عبارت پرداخته و به این سؤال پرداخته است که برداشتهای رایج از جهانیشدن حقوق چیست؟ بر این مبنا، با استفاده از روش تحقیق توصیفیتحلیلی، شایعترین دیدگاهها و برداشت از این مفهوم را دستهبندی و ذکر کرده است. این تحقیق نشان میدهد که تا چه اندازه برداشت از مفهوم جهانیشدن حقوق اسیر برداشتهای مکتبی یا ایدئولوژیک بوده است و تا چه اندازه ارزشگذاریهای پیشینی در شناخت مفهوم نوپدید جهانیشدن حقوق تأثیرگذار بوده است؛ اینکه چگونه برداشت کثرتگرایی در برابر برداشت جهانوطنی حقوق قرار داشته یا اینکه چگونه برداشت آرمانگرایی در مقابل واقعگرایی حقوقی قرار دارد. در نتیجه، توافق پیرامون این عبارت، در حد «مفهوم» باقی میماند و در مرحله «استنباط» امکان اجماع نظر با امتناع روبرو است.
Globalization" as a new concept has affected various fields of human sciences in recent decades. Among such domains, there is the field of "law" that has been influenced by this concept. In this regard, present paper, has discussed the subject of the “globalization of law” and has expressed different views on this phrase. The most common views and impressions of this concept are categorized and cited by using the research method: descriptive - analytic, therefore. This research shows to what extent was the conception of globalization of law captured by schools or ideological conceptions and to what extent have previous evaluations been effective in understanding the emerging concept of globalization of law; that how the pluralism has been taken against the cosmopolitan of law; or how the conception of idealism is against legal realism. As a result, the agreement on this phrase remains at the "concept" level and there is a possibility of consensus with a refusal at the step of "conception".
خلاصه ماشینی:
این تحقیق نشان میدهد که تا چه اندازه برداشت از مفهوم جهانی شدن حقـوق اسیر برداشت های مکتبی یا ایدئولوژیک بوده است و تا چه اندازه ارزش گذاریهای پیشـینی در شناخت مفهوم نوپدید جهانیشدن حقوق تأثیرگذار بوده اسـت ؛ اینکـه چگونـه برداشـت کثرت گرایی در برابر برداشت جهان وطنی حقوق قرار داشته یا اینکه چگونه برداشت آرمان - گرایی در مقابل واقع گرایی حقوقی قرار دارد.
نوشتار دیگر، به بحث نظری پیرامون کثرت گرایی حقوقی پرداخته است (شهابی، ١٣٩٤)؛ اما اثر حاضر در تلاش است از منظر مقایسه ای برداشت های رایج از جهانیشدن حقوق را از نگاه وحدت گرایی و چندگانه گرایی و واقع گرایی و آرمان گرایی دسته بندی کرده و از این نظر این مقاله تازگی دارد.
جهانی شدن حقوق به مثابه جهان وطنی حقوق نگاه اصلی، نزد جهان وطن ها این است که جهان ، میهن مشترک تمام مردم (بشریت ) است ؛ لذا منزلگاه پایانی حقوق را «گذار از حقوق مّلی» و رسیدن به «حقوق جهانی» تحت مدیریت «دولت جهانی» تعبیر میکنند و البته راجع به معنای چنین دولتی، بحث های متفاوتی وجود دارد اما مرکز ثقل و وجه اشتراک دیدگاه های زیر، طغیان علیه هنجارهای «عصر دولت های وستفالیا» است .
ر. جهانی شدن به مثابه «حقوق جهانی بدون دولت »: این نگرش درواقع ، نگاه نئوکانتی به پیامد جهانیشدن حقوق است ( ٨٦٥ :٢٠٠٦ ,Ralf and Nils؛ :٢٠١٠ ,Calliess and Zumbansen ٢٤) که در آن ، «دولت » به مثابه یک نهاد حقوقی از بین میرود (شریفی طرازکوهی ، ١٣٩٢: ٢٢٥- ٢٠٥؛ ٣٩٨–٣٨٧ :١٩٩٨ ,Buzan and Others).