چکیده:
تعیین ماهیت داوری از جوانب گوناگون مفید فایده است. تعریف داوری با رعایت چهار ویژگی: الزام آور بودن، حل و فصل اختلاف توسط شخص ثالث، حقوقی بودن و قراردادی بودن بدین عبارت ارجح است:«داوری عبارت است از حل و فصل حقوقی و لازم الاجرای اختلاف و منازعه موجود یا آتی طرفین قرارداد، توسط شخص یا اشخاص ثالث انتخابی طرفین یا انتصابی دادگاه یا ثالث است». در خصوص ماهیت شرط داوری چندین نظریه شرط مستقل، شرط نتیجه و شرط فعل و شخصی بودن مطرح است ولی باید گفت که اول بحث دایر مدار احراز اراده طرفین شرط داوری است. اگر از مفاد شرط داوری چه به صورت صریح و چه به صورت ضمنی استنباط گردد که اراده و قصد طرفین بر این است که با انتفای قرارداد اصلی، شرط داوری نیز از بین برود، در این صورت در تبعی بودن و عدم استقلال شرط داوری شکی نیست. تصریح مقنن به استقلال شرط داوری در داوریهای تجاری بین المللی مندرج در بند 1ماده 16 قانون داوری تجاری بین المللی از قوانین تکمیلی، نه امری است. در داوریهای داخلی به جهت نبود صراحت قانونی و در صورت عدم کشف اراده طرفین از مفاد قرارداد پیرامون استقلال یا وابسته بودن شرط داوری و در حالت اطلاق، چنین نتیجه میگیریم که شرط داوری به این صورت نوعی شرط مستقل میباشد که ماهیت این شرط بدین نحو است که طرفین در خصوص شیوه، نحوه و مرجع حل اختلاف قرارداد، توافق میکنند.
Determine the arbitrary nature from various aspects is very useful. Definition of arbitration by considering four specifications: being binding, settle the dispute by a third person, being legal and being contractual are preferable as follows: arbitration is legal and enforceable settlement of the available or future dispute by the contract’s parties, by the third person or persons whom are elected by the parties or are appointed by a court or third person. Regarding the nature of arbitration condition some independent condition theories, result condition and the condition of being action are stated, but it should to be mentioned that the first discussion about the acquisition of the will power of the parties is the condition of arbitration. If it is deduced from the contents of arbitration condition whether explicitly or implicitly that the parties’ will and intension implies that by termination of main contract, arbitration condition is cancelled, in this case, there is no doubt about subordinate nature and non-dependence of arbitration condition. In domestic arbitrations, because of the absence of legal precision and in case of finding no will power from the parties, We conclude from the contents of the contract regarding the independence or the dependence of the condition of arbitration and in the attribution state e conclude that the arbitration condition in this manner is a type of independent condition whose nature indicates that the parties agree on the method, manner and the authority of dispute settlement in a contract.
خلاصه ماشینی:
در داوريهاي داخلي به دليل نبود صراحت قانوني و در صورت عدم کشف ارادة طرفين از مفاد قرارداد پيرامون استقلال يا وابسته بودن شرط داوري و در حالت اطلاق ، چنين نتيجه ميگيريم که شرط داوري به اين صورت نوعي شرط مستقل است که ماهيت اين شرط بدين نحو است که طرفين در خصوص شيوه ، نحوه و مرجع حل اختلاف قرارداد، توافق ميکنند.
همچنين اظهارنظر شده است که شرط داوري ، نمي تواند به عنوان شرط ضمن عقد مشـمول مواد ٢٣٣ به بعد قانون مدني قرار گيرد؛ زيرا شرط داوري تابع قواعد خاص خـود در قـانون آيـين دادرسي مدني است و ارجاع امر به داوري به صورت توافق (شرط ) ضمن معامله به حکـم صـريح قانون آيين دادرسي مدني تجويز گرديده است و شرط داوري از شروطي نيست که تعهدي تبعـي باشد و جزء مورد عقد اصلي شود و همانند قرارداد دادرسي علي حده ، يک عقـد مسـتقل و داراي ١.
در داوري هاي داخلـي بـه دليـل نبـود صـراحت قانوني و در صورت عدم کشف ارادة طرفين از مفاد قرارداد پيرامون استقلال يا وابسته بودن شرط داوري و در حالت اطلاق ، چنين نتيجه مي گيريم که شرط داوري بـه ايـن صـورت نـوعي شـرط مستقل و ماهيت اين شرط بدين نحو است که طرفين در خصـوص شـيوه ، نحـوه و مرجـع حـل اختلاف قرارداد، توافق مي کنند.
اساسـا در نظام هاي داوري جهان مبناي پذيرش قاعدة استقلال شـرط داوري ، ارادة طـرفين اسـت ؛ چـرا کـه فرض بر اين است که طرفين يک قرارداد با درج شرط داوري خواسته کليۀ اختلافات آتي آنان حتي اختلاف راجع به اصل قرارداد، اعتبار يا بي اعتباري آن نيز به داوري ارجاع شود.