چکیده:
بی توجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعههای زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعهها را با مشکالت متعددی روبرو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعهها است. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمعها سالمت ساکنین آن را به مخاطره میاندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سالمت را به عنوان متغیر میانجی مدنظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای مذکور نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سالمت با سه شاخص سالمت جسمانی، سالمت روانی و سالمت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت؛ کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مدنظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چندجانبه تعریف گردید. گردآوری اطالعات در حوزه کیفیت معماری و سالمت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنین سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنین و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخصهای محیطی و معماری، دارای تفاوتهایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی - کیفی و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبههای صورت گرفته از ساکنین انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تاثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنین در مجتمعهای مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقا سطوح مختلف سالمت ساکنین شکل میگیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقا سالمت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقا سالمت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقا سالمت اجتماعی ساکنین میشود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقا کیفیت زندگی در مجتمعهای مسکونی میشود.
Disregarding the quality factor when designing and architecting living complexes,
besides rapid urbanization, has created numerous problems for residents, including
decreased quality of life (QoL), and even threatened health status. This paper
aims at evaluating architectural quality, QoL, and health quality as independent,
dependent and mediating variables, respectively, as well as the relationship exists
between them. Health quality was evaluated with three indices, including physical,
mental, and social health; architectural quality was considered while embodying
three criteria, including environmental, structural, and functional quality; and,
finally, QoL was defined as a constant multilateral concept. A researcher-made
questionnaire was used for collecting data on architectural and health quality,
while data on QoL were gathered using a standard questionnaire. Participants
were residents in ASATID, DERAK, and CHOWGAN residential complexes
(Shiraz, Iran), all with the same social contexts and geographical locations, but
different environmental and architectural indices. A qualitative-quantitative study
was carried out, in which statistical methods applied for analyzing data, and the
content of interviews conducted. The results confirmed that enhancing architectural
quality can dramatically improve residents’ QoL, mainly through promoting
their health status. In other words, environmental, structural, and functional
quality promotes physical, mental, and social health, respectively; and all of them
improves QoL in residential complexes.