چکیده:
داستان "درخت گلابی" به واسطۀ راویانی که هر یک بر اساس دریافت خود از جهان پیرامون به ارائۀ آن میپردازند، روایاتی متفاوت و گاه متناقض از جهان - از پذیرش واقعیت انضمامی تا فراهم نمودن بستری برای اندیشیدن انتقادی - به مخاطب ارائه میدهد. در خوانشهای ارائه شده از داستان "درخت گلابی"، پرداختن صرف به روایت محوری راوی، منجر به نقد فردگرایانه و روانشناسانۀ متن و قرار گرفتن مسائل اجتماعی در ساحتی فردی شده است. در خوانش حاضر سعی بر آن است تا با توجه به درهمتنیدگی روایات و در نظر داشتن روایت درخت گلابی در تقابل با سایر روایات به مثابۀ روایت محوری، وضعیت فرهنگی – اجتماعی به تصویر کشیده شده، مورد بررسی و نقد قرار گیرد. این نگاه به متن، در واقع فراخواندن مخاطب به تامل در نحوۀ روایت جهان توسط شخصیتها و کنش و واکنش آنها نسبت به واقعیت القایی و در نتیجه چگونگی بازتفسیر آن است.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس میتوان اظهار داشـت عملکـرد اصـلی صـنعت فرهنـگ ، تولیـد فرهنگ توده ای (mass culture) در راستای منافع سرمایه داری، تضمین اطاعت از سلسله مراتـب اجتماعی، از میان برداشتن هر گونه مخالفت بنیادی با ساخت سلطه ، سرگرم سـاختن تـوده هـا برای تضعیف آگاهی انتقادیشان ، یکسان سازی فرهنگی و حل و جذب هرگونه تفکر و شکل انتقادی (critical form) است .
در ایـن بازخوانی امکان اندیشیدن به این امر میسر میشود که روایت خاموش درخت ، با اهمیتی کـه برای بیان در شکل غیرمعمولش قائل میشود، به بازنمایی صـورتی از امکـان وجـود نیـروی رهاییبخشِ سرکوب شده درون ساختار سرکوب گر بپـردازد.
در نقـدها و تحلیـل هـای بررسی شده ، تنها به مشابهات و یکسانی هایی توجه میشود که هرچند نقش مهمی در ایجـاد معنای متن دارند؛ اما پرداختن صرف به آن ها، مخاطب را از توجـه بـه روایـت قاعـده گریـز درخت گلابی و تقابل های به وجود آورندة معنای متمایز بازداشـته اسـت .
بنـابراین بـرای بررسی داستان از این منظر باید روایت های راوی، باغبان و درخت گلابی در کنش متقابل بـا یکدیگر مورد توجه قرار گیرند.
از سویی دیگر، داستان با بیان روایت متفاوت درخت گلابی در تقابل با سایر روایـت هـا، درصدد بازنمایی حقیقتِ واقعیت ارائه شده از سوی جامعه و آشکار نمـودن واقعیـت پنهـان شده در پس مناسبات تولید و مصرف است تا امکان اندیشیدن به تغییر و مقابلـه بـا سـاخت سلطه را باورپذیر کند.