چکیده:
انتقال حق بر تقاضای جبران خسارت به عنوان یکی از پیامدهای حقوقی جانشینی دولت- کشورها در حقوق بینالملل عمومی مطرح است که صرفنظر از چگونگی جانشینی، همواره محل اختلاف و چالش برانگیز بوده است. جانشینی دولتها در زمینه حق بر تقاضای جبران خسارت، در صدد است تا به انتقال حق یاد شده در وضعیت جانشینی کشورها بپردازد و این امر، صرف نظر از شکل جانشینی است. این مقاله پس از تبیین مفهومی و دامنه چنین گزارهای در حقوق بینالملل عمومی، به تدقیق در نظرات موافق و مخالف میپردازد و در نهایت به این نتیجه دست مییابد که باید با قطعنظر از هرگونه اطلاقگرایی، به انتقال حق بر تقاضای جبران خسارت در پس جانشینی کشور، نظر دوخت و بر این باور بود که حقوق بینالملل، امکان جانشینی دولتها در زمینه حق بر تقاضای جبران خسارت را اقتضا دارد. چیزی که مقتضای تحقق عدالت است و به حق، نشان از تحولی مهم در حقوق بینالملل خواهد داشت.
Transferring right to reparation as a legal consequence of a state succession in public international law, regardless of how and the way the related succession has been occurred, has always been in dispute and controversial issue. Following the state succession, the issue of succession of states in respect of right to reparation, in the ways are allowed in public international law, seeks to scrutinize the feasibility of transferring such rights. Studying a conceptual framework of the conception in question in view of public international law, the present paper looking over opinions in favour of it and opposite views. At last, it concludes that transferring of the responsibility to the right to reparation in respect of succession of states should be disregarding of absoluteness and as a result of that, succession of states in respect of the right to reparation has been necessitated in international law which is necessary to achieveing justice and it represents a conceptual evolution in this human knowledge.
خلاصه ماشینی:
جانشيني دولت ها در زمينه حق بر تقاضاي جبران خسارت مصطفي فضائلي ١ - محمد ستايش پور 2 دريافت : ١٣٩٧/٧/٦- پذيرش : ١٣٩٨/١/٢٠ چکيده انتقال حق برتقاضايجبران خسارت به عنوان يکيازپيامدهايحقوقيجانشيني دولت -کشورهادرحقوق بين الملل عموميمطرح است که صرف نظـرازچگـونگي جانشيني،همواره محل اختلاف وچالش برانگيزبـوده اسـت .
اساس هاي سه گانه مسئوليت بين المللي دولت و حق بر تقاضاي جبران خسارت مقوله جانشينيکشوردرزمينه حـق بـرجبـران خسـارت ،بـه لحـاظ بافتـاري،ذيـل حقـوق مسئوليت بين الملليقرارميگيردواساساازامورياسـت کـه پـس ازتحقـق جانشـينيمطـرح 1 ميشودوازآن جاکه جبران خسارت به عنوان پيامدمسئوليت بين الملليمطمـح نظـراسـت ، مقوله جانشينيکشوردرزمينه حق برجبران خسارت که منطقابـه مسـأله امکـان سـنجيانتقـال حق درزمينه تقاضايجبران خسـارت ازيـک کشـوربـه کشـورديگـربـازميگـردد،مسـتلزم پرداختن به حقوق مسئوليت بين المللياست که به تـازگيکميسـيون حقـوق بـين الملـل بـه آن 2 ورودکرده وتاکنون دوگزارش ازسويگزارشگرويژه اين نهادعلميارائه شـده اسـت .
حال ،باتوجه به اين که حقوق مسـئوليت بين المللي،درمعنايعام آن افزون برارتکاب عمل متخلفانـه بـين المللـي(مسـئوليت مسـتقل )، شامل دواساس ديگرنيزمـيشـود؛يکـيمسـئوليت «درارتبـاط بـا»٣ارتکـاب عمـل متخلفانـه بين المللي(مسئوليت اشتقاقي)وديگري،مسئوليت بين المللـيبابـت خسـارات ناشـيازاعمـال منع نشده درحقوق بين الملل .
٢. امااساسادرمورداستثنائيبودن اين وضعيت ترديدوجوددارد؛دراين باره بنگريدبه : Patrick Dumberry, (2007), State Succession to International Responsibility, Martinus Nijhoff Publishers, p.
United States (Hawaiian Claims), Award, UNRIAA, Vol. VI, November 10, 1925; available at: http://legal.
دراين باره بنگريدبه : Ziemele, Ineta “State Continuity, Succession and Responsibility: Reparations to the Baltic States and their Peoples”, Baltic Yearbook of International Law, vol.