چکیده:
ایران از سال های نخست قرن سیزدهم هجری قمری/ نوزدهم میلادی، در پی گسترش روابط سیاسی – اقتصادی خود با کشورهای اروپایی و ورود ناخواسته به چرخه نظام سرمایه داری غرب، در مسیر اندیشه های اصلاح طلبی و تجددخواهی قرار گرفت. برخلاف بسیاری از کشورهای توسعه یافته اروپای غربی که روند نوسازی و تحول سیاسی – اقتصادی در آن ها به وسیله طبقه متوسط جدید آغاز شد و تداوم یافت، در دوره قاجار، به دلیل ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اقتدارگرا و فقدان یک طبقه اجتماعی قدرتمند نوگرا، اصلاحات از بالا و توسط عناصر دیوان سالار اصلاح طلب، از قبیل میرزا تقی خان امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا علی خان امین الدوله به انجام رسید. بر این اساس، اصلاحات مزبور ماهیتی اقتدارگرا داشت. به عبارت دیگر، اصلاحات عصر قاجار در راستای نوسازی ساختار اداری، مالی و نظامی کشور و به منظور تقویت دولت مرکزی ایران صورت گرفت. اما از آن جایی که اصلاحات مزبور موقعیت و منافع برخی از درباریان، دیوان سالاران سنتی و بخشی از عناصر قدرتمند سنتی جامعه را تضعیف می کرد، تداوم چنین روندی با موانع جدی روبه رو گردید. از سوی دیگر، ورود سیاحان و مبلغان مذهبی اروپایی به ایران، مسافرت ایرانیان به اروپا، ترجمه کتاب های گوناگون غربی، انتشار روزنامه و عوامل دیگر، موجب گسترش روند تجددخواهی در میان اقشار متوسط جامعه شد. از این رو به موازات اصلاحات از بالا که به وسیله دیوان سالاران اصلاح طلب قاجار صورت گرفت، روشنفکران تجددخواه نیز به انتشار افکار خود که ملهم از اندیشه های اومانیستی، ناسیونالیستی، لیبرالیسم، سوسیالیسم و سکولاریسم غرب بود، پرداختند. روشنفکران تجدد خواه، به دلیل استبداد قاجارها و مخالفت اقشار سنتی جامعه، در صدد ایجاد ارتباط با علمای نوگرا و آمیختگی اندیشه های عرفی خود با مفاهیم اسلامی برآمدند. اما ناکامی اصلاحات دوره ناصری و مظفری، مقدمات انقلاب مشروطه را رقم زد.
خلاصه ماشینی:
جریان اول، عناصر دیوان سالار سنتی وابسته به روش های حکومتی قدیم و مخالف با هرگونه نوآوری و اقتباس از فرهنگ و تمدن غرب بودند و تصور آنها بر این بود که هرگونه تغییری در ساختار حکومتی قاجار موجب تهدید مقام و موقعیت سلطنت قاجار و تزلزل منافع آنان خواهد شد؛ در نتیجه ، با هرگونه اصلاحاتی به مبارزه بر می خاستند و شاه را از تداوم اصلاحات باز میداشتند.
(110 امین الدوله در راستای اصلاحات اداری، دست به اقدامات مهمی زد از جمله تأسیس مجلس شبه قانون گذاری به نام "مجلس مخصوص دولتی" با مسئولیت نقشه ی اصلاحات عمومی، تمرکز دستگاه مالیه و تعدیل دخل و خرج که مهم ترین دشواری داخلی بود، استخدام مستشاران بلژیکی برای انتظام و تمرکز درآمد گمرکی، ایجاد نظام "ژاندارم" به سبک اروپایی برای امنیت راه ها، ساختن دو کارخانه ی قند و کبریت سازی، بر پا کردن "انجمن معارف" به ریاست میرزا محمود خان احتشام السلطنه ، ایجاد مدرسه های ملی جدید با همکاری میرزا حسن رشدیه و احتشام السلطنه که از آن به بعد رواج بسیار یافت (کهن ، همان: ١).
در پایان باید خاطر نشان نمود که همزمان با اقدامات دیوانسالاران اصلاح طلب و تکاپوی فکری روشنفکران تجددخواه، برخی از علمای دینی نوگرا و تجار ناراضی از حکومت قاجار نیز در راستای تحولات سیاسی ـ فرهنگی دورهی ناصری و مظفری و سپس بروز انقلاب مشروطه نقش بسزایی داشته اند، اما از آنجایی که بررسی این موضوع خارج از اهداف مقاله ی حاضر است ، از پرداختن به آن اجتناب میشود.