چکیده:
جنبش مشروطیت باعث تقابل میان دو اندیشه و روش در حکومت شد. اگر چه خاستگاه آن در تهران بود، اما شکل گیری تقابل میان استبداد و مشروطه و هواخواهانشان درپایتخت،موجب عکس العمل هایی در دیگر شهرهای ایران شد. البته این تقابل با توجه به سطح اجتماعی که در شهرهای مختلف وجود داشت، متفاوت بود. در کرمانشاه هم که محصور میان ایلات بود، همراهی با مشروطه خواهی وجود داشت و در شکل تضادی با حکام شهر که از مستبدان بودند، جلوه گر می شد. آشوب ها و اغتشاشات حاصل از این تضادها در سطح شهر عامل متضرر شدن مردم گشت، ولی باعث رویگردانی مردم کرمانشاه از مشروطه خواهان نشد و همچنان از روسا و رهبران مشروطه خواه کرمانشاه تابعیت می کردند. اگرچه سرکردگان مستبد و حاکمان شهر نیز همگام با ایلات می توانستند جمعیتی با خود همراه سازند که آشوب ها گسترش یابد. این پژوهش بر آن است که وضعیت شهر کرمانشاه را در دورانی که فرمان مشروطیت صادر شد و تا به توپ بستن مجلس ادامه یافت، بررسی نماید. پرسشی که در اینجا مطرح می شود، به قرار زیر است: آیا در شهر کرمانشاه با انقلاب مشروطیت همراهی شد، یا این که اختلافات میان مشروطه خواهان و مخالفانشان، درگیری های میان ایلات بوده است؟ در پاسخ، می توان گفت، در کرمانشاه اوضاع شهر به علت همراهی با انقلاب مشروطیت، متشنج شد، به طوریکه مقابله میان طیف مشروطه خواهان و مستبدان شهر، از انتخاب برای نمایندگی مجلس آغاز گردید.
خلاصه ماشینی:
در کرمانشاه ، با وجود شخصیت هایی مانند سالارالدوله ، سیف الدله ، ظهیرالدوله که در غرب کشور و شهر کرمانشاه مصدر امور مهمی بودند و بر مشروطیت تأثیر گذار، باید به تاریخ مشروطه ی این شهر نیز توجه کافی شود، تا بست نشینی ها، شورش ها و دیگر عوامل و شخصیت های مؤثر شناسایی و میزان اثرگذاری و همراهی شان با جریان مشروطه خواهی مشخص شود.
سیف الدوله زمانی به حکومت این شهر منصوب گردید که مشروطه خواهان غارت شده ی کرمانشاهی در تهران متحصن مجلس بودند و چند ماه هم پس از ورود سیف الدوله از دادخواهی به او هم در کرمانشاه به نتیجه ای دست نیافتند.
سیف الدولهکه فردی مستبد و از طرفداران محمدعلی شاه بود، بدون توجه به تلگراف های مجلس به منظور رسیدگی به شکایت ها و امور مردم و همچنین اعلام بی طرفی، به عنوان رهبر مستبدین عمل میکرد و به این مشکلات دامن می زد و اوضاع را آشفته تر می نمود (گودرزی،١٣٨١ : ٣٥) و کسانی را که حکم به تبعید آن ها داده شده بود، اجازه ی مراجعت داد و اغتشاش همچنان ادامه یافت و در روزهای ١٩ و ٢٠ ربیع الثانی در اوج خود بود و عده ای از سران مستبدان شهر، اعظم الدوله ، وثوق الممالک ، احتشام الممالک کرندی و سواران کرندی و سنجابی را برای سرکوب مردم در خدمت گرفت (ظهیرالدوله ، همان : ٢٦٩).