چکیده:
نیشابور یکی از چهار تخت گاه خراسان بزرگ، و از شهرهای قدیمی ایران زمین بوده است. در قرون اولیه اسلامی نیز دارای اهمیت سیاسی و فرهنگی بوده است. در این پژوهش تلاش گردیده است تا به اهمیت سیاسی نیشابور، وضع شهر نیشابور، مذهب، آداب و رسوم، زبان، کشاکش ها و درگیری ها، مدارس، اوضاع اقتصادی و فرق مذهبی در قرن سوم و چهارم پرداخته شود. در این مقاله نویسنده سعی دارد تا به اهمیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی شهر نیشابور در قرون سوم و چهارم هجری بپردازد
خلاصه ماشینی:
برخی نیز به اشتباه گفته اند نخستین کسی که نیشابور را تختگاه خود نهاد و در وسعت و عظمت آن کوشید یعقوب لیث صفاری بود (شیروانی، ١٩٧٤: ٢/٣٨٥) با توجه به آنچه گذشت ، طاهریان قبل از صفاریان به نیشابور آمده اند و اولین کسی که نیشابور را مرکز حکومت خود قرار داد، عبدالله بن طاهر بود (یعقوبی،١٣٦٦: ٤١٣)، که این گفته با توجه به کتاب های تاریخی، به واقعیت نزدیک تر است .
در زمان غزنویان و همچنین در دوره ی سلاجقه بزرگ (طغرل ، آلب ارسلان ، ملکشاه و سلطان سنجر) شهر نیشابور درکمال عظمت و رفعت و آبادی بود؛ همچنان که از نظر علمی و فرهنگی، نظامیه نیشابور -بنا شده توسط خواجه نظام الملک حسن بن علی بن اسحق بن عباس طوسی (٤٨٥-٤٠٨هـ) وزیر مشهور سلجوقی- شهره ی آفاق بود و در طی دوره ای که از اواسط سلطنت محمود غزنوی آغاز گردید و تا اواخر دوره ی سلطان سنجر- آخرین سلطان مقتدر و فراگیر سلجوقی، متوفای ٥٥٢هـ- ادامه یافت ، دانشمندان بزرگی در این شهر زندگی میکردند که یا اهل نیشابور بودند و یا برای کسب علوم و فضایل به این شهر آمده بودند؛ دانشمندانی همچون حکیم عمر خیام ، امام موفق نیشابوری، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی، امام کیای هراسی، امام محمد غزالی طوسی، امام محمد یحیی، حاکم نیشابوری معروف به ابن البیع ، ابوالقاسم عبدالکریم شبستری، فخرالدین عبدالعزیزکوفی، خواجه ابوبکرکرامی، ابوعلی دقاق ، حسن صباح ، ابوسعید ابوالخیر و بسیاری دیگر از علمای بزرگ جهان اسلام (مسعودی،١٣٧٨: ٤/٨٥).