چکیده:
حمله و به دنبال آن ورود اعراب به ایران از جمله مهم ترین رخدادهایی است که در تاریخ این سرزمین به وقوع پیوسته است. اعراب در نیل به فتوحات خویش جنگ ها و ستیزه های بسیاری در نقاط مختلف ایران انجام دادند، تا این که نوبت به فتح مناطق شمالی ایران و طبرستان رسید. اما اهالی منطقه تحت رهبری اسپهبدان محلی به مقاومت در برابر لشکرکشی های گاه و بی گاه ایشان برخاستند و از پذیرش اسلام خودداری کردند و بر کیش خود باقی ماندند. این اسلام گریزی و عرب ستیزی بیش از دو قرن - تا ورود علویان به طبرستان - ادامه یافت و ساکنان منطقه بسیاری از مولفه های آیینی و فرهنگی خود - دین، آداب و رسوم و خط و زبان و غیره - را حفظ کردند. مطالعه حاضر در نظر دارد با اتکاء به روش توصیفی - تحلیلی به بررسی مقاومت ها و جنبش هایی که در قرون نخستین اسلامی در طبرستان شکل گرفته است بپردازد. یافته های اساسی این پژوهش حاکی از آن است که مقابله ایرانیان طبری در برابر اعراب برای دفاع از هویت، قومیت و خواسته خویش با پنداشتن خود به عنوان جزئی از کل بر پایه تهییج احساسات دینی زردشتی صورت گرفته که تا حدودی به آن رنگ و بوی وطن خواهانه نیز داده است.
خلاصه ماشینی:
حال مسئله و پرسش اصلی ایـن تحقیـق بدین قرار است : ماهیت این مبارزات و جنبش ها چه بوده است ؟ آیا این مبارزات و جنـبش هـا مبارزات و جنبش هایی همراه با احساسات وطن خواهانه برای حفـظ منـافع ملـی بـوده یـا بـه عکس عصیانهای مقطعی و زودگذر برپایه ی منافع شخصی بیش نبودند؟ و اگـر احـساسی در میان بوده ، تا چه اندازه و با چه زمینه هایی بوده است ؟ با اهمیتی که نواحی شمالی ایران در قرون نخستین اسلامی داشتند، در مطالعات تـاریخی کمتر بدان پرداخته شده و کارهای انجام گرفته نیز اغلب دربارهی قیام مازیـار و اقـدامات وی متوقف ماندهاند.
در همین اوان اوضاع طبرستان نیز بـسیار آشفته بود: آنها از یک سو با حمله ی اعراب و از سوی دیگر با هجوم ترکان خراسـان مواجـه بودند، به طوری که از این اوضاع به ستوه آمدند و به انتخاب پادشاهی قدر قدرت اتفاق کردنـد تا همگی کمر به بندگی او بندند و جز باو کسی را شایسته تـر از آن نیافتنـد (ابـن اسـفندیار، همان : ١٥٠-١٥٦؛ آملی ، همان، ٣٧-٤٤؛ مرعـشی ، همـان: ٨٩-٩٣) بـدین ترتیـب پادشـاهی خانـــدان باونـــدی در قـــسمت هـــای کوهـــستانی طبرســـتان بـــه مرکزیـــت فـــریم (٤٤٤ :١٩٧١ ,Bosworth) شکل گرفت .
درحالی که یزدگرد می توانست با جامه ی عمل پوشاندن به این پیـشنهاد و رفـتن بـه منـاطق شمالی ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی ناحیه و برپایه ی کمک اسپهبدان ـ کـه منتسب به خاندان ساسانی بودند ـ و از همه مهم تر، تمایلات دینی اهالی آن سرزمین ، خود را در موضع محکم تری برای بازپس گیری مناطق از دست رفته و حفـظ حکومـت ساسـانی قـرار دهد.