چکیده:
سم راد
بررسی ارتباط تفکر استراقژیک و هوش سازمافی
مورد مطالعه: شرکتهای تعاونی استان ایلام
الهه عبدالهی پور- کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی, استراتژیک دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام
مهدی مظفری- کارشناس مهندسی صنایع, دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام
هدف از این پژوهش, بررسی ارتباط تفکر استراتژیک و هوش سازمانی در شرکتهای تعاونی استان ایلام بوده است. از
روش نمونه گیری تصادفی ساده نمونه برابر با ۳۸۳ نفر برآورد شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه
استاندارد بوده و روایی آن توسط متخصصان مدیریت تایید شده و پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ با ضریب ۰/۹۰ استفاده
شده است. همچنین در این تحقیق برای گردآوری اطلاعات پیشینه و مبانی نظری از روش کتابخانهای و داده های آماری
از روش میدانی به کار گرفته شده است. این پژوهش بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و همچنین بر اساس چگونگی به
دست آوردن دادههای مورد نیاز, از نوع تحقیقات توصیفی و پیمایشی میباشد. برای تجزیه و تحلیل دادههای پرسشنامه از
شاخصهای آماری نظیر فراوانی, جداول و نمودارها در بخش آمار توصیفی, و از آزمونهای کلوموگروف- اسمیرنوف, همبستگی
اسپیرمن, تحلیل و آزمون ناپارامتریک فریدمن موجود در بستههای نرمافزاری 5055 در بخش آمار استنباطی مورد
استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشاندهنده آن است که هوش سازمانی و مولفه های آن با تفکر استراتژیک ارتباط
معناداری دارند.
وا ژگان کلیدی: تفکر استراتژیک. هوش شرکتهای تعاونی,ایلام
مقدمه
تفکر استراتژیک تشخیص به موقع خصوصیات میدان رقابت و دیدن فرصتهایی است که رقبا نسبت به آن غافل هستند (فروزنده و
همکاران» ۱۳۹۱). برنامهریزی استراتژیک به مجموعه مفاهیم» رویهها و ابزارهایی گفته میشود که جهت کمک به رهبران» مدیران و
برنامهریزان برای تفکر و اقدام استراتژیک طراحی شدهاند. برنامهریزی استراتژیک جایگزینی برای تفکر نیست. بلکه این دو در یک فرآیند
دیالکتیک با یکدیگر در تعامل بوده و هر دو برای مدیریت استراتژیک آثربخش ضروری به شمار میروند (ولیزاده. ۱۳۹۱). هوش سازمانی
برآیند هوش فعال انسانی و هوش مصنوعی است. شرکتهای تعاونی مانند همه سازمانها ویژگیهای خاصی دارند که عبارتند از هدفمند
بودن, ساختار سازمانی» قانونمند بودن» ارتباطهای سازمانی (باب الحوائجی و همکاران۱۳۸۹۰). در حال حاضر موفقیت سازمانها به طور
مستقیم به استفاده موثر از منابع انسانی متکی به علوم رفتاری کاربردی بستگی دارد.ء بنابراین نگرش جدی در ادبیات مربوط به مدیریت
به انسان نگرش راهبردی نیست به این معنا که انسان هم عامل کار و هم خالق آن است و نقش محوری در تحول سازمان دارد و تحولات
عظیم سازمانی از توانمندی فکری این عامل سرچشمه میگیرد. پیدایش و حاکمیت این دیدگاه که موققیت و اثربخشی سازمانها در