چکیده:
کاوش درباره مضامین عرفانی و اخلاقی در میراث شفاهی و مکتوب مسیحیت، بهطور خاص مذهب ارتدوکس، پژوهشی است که انجام آن در هر دو سطح صورتبندی تمام مضامین و تحلیل یک به یک، در قالب مطالعات تطبیقی با اسلام، بهطور خاص مذهب شیعه، بایسته است؛ چراکه به بیان ماکس مولر «آن کس که یک دین میشناسد، از همان دین هم چیزی نمیشناسد». در این مقاله با این پرسش که «در میان مضامین اخلاقی و عرفانی مسیحیت ارتدوکس، توبه چه جایگاهی دارد؟»، به کاوش در فیلوکالیا، که معتبرترین مجموعه در عرفان عملی مسیحیت ارتدوکس است، پرداخته میشود.
این پژوهش که به روش تاریخی ـ هرمنوتیک با تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته، در مقام اثبات این حقیقت است که مفهوم توبه به لحاظ تاریخی از کهنترین زمانها مطرح بوده و به لحاظ هرمنوتیک، مبنای این باور عمدتا به برداشتهایی از کتاب مقدس (اعم از عهد جدید و قدیم) ارجاع داده شده است.
این تحقیق نشان میدهد که توبه تنها یک عمل انسانی و تلاش فردی بر اساس دستورات دینی نیست، بلکه اقدام به توبه یک موهبت و توفیق خدایی است؛ از اینرو توبه نه عاملی برای سیر و سلوک، بلکه هدف سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی به حساب میآید.
خلاصه ماشینی:
نقش حیاتبخشی توبه به حدی است که خود گناه نیز با اینکه انسان را به درون تعفن و ناپاکی میاندازد، اگر به توبه ختم شود، چون موجبات احیا و بازگشت او به سمت خدا را مهیا کرده (St John of Karpathos, Philokalia: 1/311)، از نظر قدیسان فیلوکالیا مفید تلقی میشود.
این نوع نگاه به گناه در ابتدا متناقضنما به نظر میرسد و گناه را که همیشه باید از آن اجتناب کرد به صورت امری که به دلیل منتهی شدن به توبه، حیاتبخش است، تجویز میکند؛ اما با بررسی سایر ابعاد توبه روشن میشود که تعارضی در کار نیست، چون توبه خود موهبت و فیض الهی است، به این معنا که کسی که گناه میکند هرگز نمیتواند مطمئن باشد که پس از انجام گناه فرصت یا به تعبیری توفیق توبه خواهد یافت، در نتیجه دوباره احیا و به خدا نزدیکتر خواهد شد.
مراقبه قلبی در هر چیز که محبت انسان به خدا را تخریب میکند (St Isaiah the Solitary, Philokalia: 1/26)، تنها بعد از توبه حقیقی ممکن میشود؛ چراکه قلب بسیار پذیرنده است، پذیرش نیک و بد نزد آن یکسان است (St Hesychios The Priest, Philokalia: 1/197) و تنها سالک توبهکار است که میتواند مراقبه قلبی ناب و دقیق داشته باشد و هر ساعت روز به اعمال و افکار خود توجه و آنها را بررسی کند (ibid: 183).
یأس یکی از رذائل هشتگانه است که در نگاه قدیسان فیلوکالیا، تنها تا جایی که حالت فعال داشته باشد و انسان را به توبه بکشاند مجاز است و در غیر این صورت باید به شدت از آن پرهیز و با آن مجاهده کرد؛ چون همین رذیلت بود که از توبه قابیل پس از کشتن برادرش یا یهودا بعد از خیانت به عیسی مسیح جلوگیری کرد (St John Cassian, Philokalia: 1/88).