چکیده:
نظریه مقاصدالشریعه، به رغم تمام جذابیت های هرمنیوتیرک اش، هیچ گاه نتوانست در قامت یک نظریه تفسیری رقیب جدی برای رویکرد اصاله الظهوری اصولیون مسلمانان ظاهر شود.در عین حال،به ویژه پس از اثر سترگ ابو اسحاق شاطبی(الموافقات فی اصول الشریعه)،نظریه مقاصدی توانست گاه بسان رویکردی تفسیری،و گاه همچون نوعی نظریه فلسفه حقوق در تبیین ماهیت،کارکرد و اهداف شریعت جایگاهی برجسته در ادبیات نظری هنجاری مسلمانان بیابد.این پژوهش ابتدا نظریه مقاصد الشریعه غزالی و اصول فقه مقاصدی شاطبی را مورد بررسی کوتاه قرار داده،و سپس با تبیین ایده فرا اسلامی/جهان شمولی اصول(اهداف)شریعت،تلاش خواهد کرد که ناکامی تاریخی مقاصدی های مسلمان در انکار مرجعیت عقل اخلاقی،و در نتیجه محوریت حیثیت انسان بما هو انسان،به عنوان ام المقاصد،را ریشه یابی نماید.ارزیابی مقاصد در ترازوی عدالت و تاکید بر غیبت حیثیت انسانی در این نظریه،و سپس بررسی تحلیلی نگاه عدلیه به حیثیت انسانی،و ارزیابی پیامدهای حقوق بشری نظریه امرالهی از دیگر دستاوردهای این پژوهش است.پایان بخش این گفتار،رونمایی بسیار اجمالی از«نظریه دین ورزی فضیلت بنیاد»است،نظریه ای که مساهمت معرفتی و دل مشغولی اصلی نگارنده این روزها است،که البته معرفی تفصیلی آن مجال دیگرمی طلبد.
خلاصه ماشینی:
"ناممکنی سازگار کردن فقه شبه حقوقی سنتی با هنجارهای حقوق بشر معاصر با بهرهگیری از روش متداول تفسیر متونـ که مبتنی است بر اصل تفسیری «اصالهالظهور»- و در نتیجه نیاز به تحول در نظام تفسیری متون اسلامی برای خوانش سازگارتر با حقوق بشر معاصر پیش از کدیور مورد توجه برخی دیگر از اندیشهورزان مسلمان چون دکتر محمد مجتهد شبستری قرار گرفته است.
در عین حال مقاصدالشریعه، بهویژه پس از اثر سترگ ابو اسحاق شاطبی- الموافقات فی اصولالشریعه-، گاه بهمثابه رویکردی تفسیری، و گاه بهعنوان نظریه فلسفه حقوقی در تبیین ماهیت، کارکرد و اهداف شریعت اسلامی به جایگاه قابل توجهی در ادبیات نظری هنجاری مسلمانان دست یافت و همین امر آن را مستعد توجه دوباره ایشان در مواجهه فکریشان با ابعاد هنجارین تجدد، در هر دو ساحت رویکرد تفسیری و نظریه فلسفه حقوق، ساخته است.
این پژوهش ابتدا نظریه مقاصدالشریعه غزالی و اصولفقه مقاصدی شاطبی را مورد بررسی کوتاه قرار داده، و سپس با تبیین ایده فرا اسلامی/جهانشمولی اصول (اهداف) شریعت، تلاش خواهد کرد که ناکامی تاریخی مقاصدیهای مسلمان در انکار مرجعیت عقل اخلاقی، و در نتیجه محوریت حیثیت انسان بما هو انسان، بهعنوان امالمقاصد، را ریشهیابی نماید.
کالبد شکافی سینایی مظفر از ماهیت گزارههای عقلبنیان تجویزی در ادبیات اسلامی کمنظیر است، گرچه به باور نگارنده رگههای خلط و خطای آن را بهدشواری میتوان نادیده گرفت، خلط و قاری سید فاطمی، سید محمد؛ حقوق بشر در جهان معاصر، دفتر اول، در آمدی بر مباحث نظری: مفاهیم، مبانی، قلمرو و منابع، چ سوم، مؤسسه انتشارات شهر دانش، صص 29-31."