چکیده:
همواره تعدادی از مردان به واسطه نداشتن اسپرم یا نداشتن اسپرم با تعداد کافی یا نداشتن اسپرم متحرک به اندازة کافی، نمیتوانند همسر خود را بارور کنند. یکی از راه هایی که میشود این خانواده ها را فرزنددار کرد، استفاده از اسپرم اهدایی است . یکی از پرسش های مطرح دربارة استفاده از این روش ، چگونگی رابطه خویشاوندی فرزند حاصل از آن با اهداکنندة اسپرم ، مرد نابارور و همسر اوست . یافته های این پژوهش نشان میدهد که با توجه به مبانی فقه اسلامیدر اثبات نسب ، کودکی که با استفاده از تلقیح ناهمگن به وجود میآید تنها با اهداکنندة اسپرم و زنی که با مشارکت تخمک او به وجود آمده ، رابطه خویشاوندی داشته از تمام حقوق و تکالیف پدر- فرزندی و مادر- فرزندی برخوردار است . این کودک هیچ رابطه نسبی با مرد نابارور ندارد.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر شوهر یقین داشته باشد که اسـپرم خود را به رحم همسر بزهکارش - نه از طریق آمیزش و نـه از سـایر راه هـا- منتقـل نکـرده است ، در این صورت نمیتوان با استناد به قاعدة «فراش » کودک را بـه وی منتسـب کـرد، هرچند که میان آن ها رابطه جنسی نیز بر قرار شده باشد (خوانسـاری، ١٣٥٥، ج ٤، ٤٤٣).
(106 پاسخ : گرچه مسألۀ اعتبار آمیزش جنسی (دخـول ) در مباحـث مختلفـی از کتـاب فقـه ، همچون پیوستن نسبی کودک در ازدواج دائم و موقت ، لزوم رعایت عده ، لعـان و نفـی ولـد، مطرح شده است ، اما به نظر میرسد اعتبار آمیزش جنسی در تحقـق نسـب و برقـرار شـدن رابطۀ خویشاوندی میان پدر حقیقی (بیولوژیک ) و کودک، تنهـا از ایـن جهـت اسـت کـه در شرایط عادی و البته در بیشتر موارد، راه انتقال اسپرم بـه رحـم زن ، آمیـزش جنسـی اسـت (بهبهــانی، ١٤٠٥ه، ج ٢، ٤١٣؛ بجنــوردی، ١٤١٩ه، ج ٤، ٣٣؛ خونســاری، ١٣٥٥، ج ٤، ٤٤٣ و ٤٤٩).
اگر اهداکنندة اسپرم با آگاهی از این که اهدای او زمینۀ تولید انسانی را به شـکل حـرام فـراهم میآورد، به چنین کاری اقدام کند، کودک تولدیافته از تلقیح ناهمگن در حکم فرزند نامشروع (ولد زنا) خواهد بود و هیچ رابطۀ خویشاوندی- نسبی میان کودک و اهداکنندة اسپرم وجـود نخواهد داشت ؛ زیراکودک زمانی به پدر خود ملحق میشود که تولـد او از طریـق متعـارف و مشروع (ازدواج ) انجام شود که بـارداری بـه روش تلقـیح نـاهمگن از جملـه آن بـه حسـاب نمیآید."