چکیده:
چکیده قاعدۀ تقصیر زیاندیده در حقوق رم یک دفاع کامل تلقی میشد و عامل ورود زیان با توسل بدان میتوانست از مسئولیت مدنی بهطور کامل معاف گردد. پس از آن، این قاعدۀ خشک و سخت به نظامهای حقوقی رومی- ژرمنی و کامنلا راه یافت و تا کنون در نظام حقوقی کامنلا و بهویژه انگلستان همچنان به حیات خود ادامه داده و یک دفاع کامل به شمار میآید، ولی در ایالات متحده، رویۀ قضایی طی سالیان متمادی توانسته قاعدۀ تقصیر زیاندیده را تعدیل کند و یا در برخی ایالتهای ایالات متحده، قانونگذار با تصویب قوانین جدید این قاعده را حذف کرده است و قاعدۀ تقصیر مقایسهای جایگزین آن شده است. قاعدۀ تقصیر زیاندیده به مفهوم رومی و حتی انگلیسی آن بیشباهت با قاعدۀ اقدام در فقه نیست و همانند قاعدۀ تقصیر زیاندیده، اقدام نیز مسقط ضمان دانسته میشود. با اینهمه باید دید آیا تقصیر زیاندیده و یا اقدام زیاندیده همیشه یک دفاع کامل و مسقط ضمان به شمار میرود و یا آنکه سبب تقسیم مسئولیت میگردد و در این صورت، مسئولیت چگونه تقسیم خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"الف ) ضامن بودن دو شریک بازمانده : برخی فقیهان فقط دو شـریک بازمانـده را ضـامن پرداخت خسارت به بازماندگان متوفی میدانند؛ زیرا بـه بـاور آنـان خسـارت در اثـر فعـل دو شریک بازمانده پدید آمده است و آنان در قبال فعل خود ضامن اند و هرکدام بایـد بـه اولیـاء شریک متوفی نیمی از دیه را بپردازند و روایتی نیز بر صحت این دیدگاه نقل شده اسـت کـه همین روایت نیز زمینۀ اختلاف نظر را پدید آورده است ؛ امام علی (ع ) میفرمایـد: «اگـر سـه نفر در خراب کردن دیواری با هم مشارکت داشته باشند و دیوار بر روی یکی از آنـان خـراب شود و او بمیرد، بازماندگان ضامن دیه متوفی هستند؛ زیرا هریک از بازماندگان در برابر رفیق خود ضامن اند١» (الحرالعاملی، ١٣٦٧، ١٧٥).
ولی شیخ خود در جایی دیگر، خلاف این دیدگاه حکم میدهد و از عمل به روایت دست میکشد؛ شـیخ طوسـی در کتـاب مبسـوط بـه بررسـی ایـن مسـئله میپردازد که چنانچه ده نفر سنگ در منجیقی بگذارند و آن را مسلح کنند، ولی سـنگ پـس از رها شدن برگشته به یکی از آن ده نفر اصابت کند و او را بکشد، نه نفـر بازمانـده هرکـدام به اندازه سهم خود در جنایت مسئول پرداخت خسارت اند و یـک دهـم خسـارت را بـه اولیـاء متوفی باید بپردازند و یک دهم آن نیز بر عهده خود متوفی است که از شریکان بازمانده قابـل مطالبه نیست ؛ زیرا متوفی نیز در وقوع خسارت نقش داشته اسـت (شـیخ طوسـی، بـیتـا، ٧، ."