خلاصه ماشینی:
گروهی دیگر بر این باور است که اسطورهها حکایتهای مقدسی هستند که تنها توسط آن قبیله یا مذهبی که بدان تعلق دارند باور میشوند:یا تخیلات صرفی هستند که به جای حقیقت متظاهر میشوند،یعنی به نوعی شکل نخستین داستانهای علمی- تخیلی.
باوجود قلّت توجه در جزئیات یا سابقه تاریخی،اسطورهها بلادرنگ به یک موقعیت انسانی نازل میشوند و از رویدادهای خاصی بهره مگیرند مثلا ورود یک حیوان وحشی،رویدادی فاجعهآمیز،یا مبارزهای انسانی است تا مشخص شود که انسان در برابر مصائب زندگی چه واکنشی از خود نشان میدهد.
اگرچه اکثر اسطورههای مندرج در این کتاب توسط مردمی خلق شدند که در جوامعی میزیستند که از جوامع ما به مراتب کمتر پیچیده بودند اما سؤالهای بنیادی را مطرح کردند که همچنان ذهن بشر به آنها مشغول است:من کیستم؟ذات جهانی که من در آن زندگی میکنم چیست؟چگونه با این جهان ارتباط پیدا میکنم؟بر زندگی خویش چقدر کنترل(نظارت)دارم؟چگونه میتوانم بین امیال خویش و مسئولیتهایم در قبال خانواده و جامعه توازن ایجاد کنم؟چگونه میتوانم غیرقابل اجتناب بودن مرگ را بپذیرم؟ پاسخ به این سؤالها که از فرهنگهای مختلفی برآمدهاند مجموعهای از اسطورهها را پدید آورده است که در ماهیت بسیار به هم شبیهاند اگرچه طبیعتا نحوه برخورد هریک،از جامعهای به جامعهی دیگر متفاوت است.
جامعه مادرسالار آشنایی با تفاوتهای اساسی بین ادیان مادرسالار که زمین مادر کانون آن است و ادیان پدرسالار که آسمان پدر(با این سبک آشنایی بیشتر داریم) محور اصلی آن تلقی میشود که برای درک مفهوم نمادین بسیاری از اسطورهها اهمیت بسزایی دارند.