خلاصه ماشینی:
"فراز و فرود لازمان تراژدی در اندیشهی گادامر زینب اسلامی (پژوهشگر فلسفهی هنر) چکیده {IBگادامر در کتاب حقیقت و روش و در تعدادی از مقالات و سخنرانیهای خود،عقاید بسیار باارزشی را در خصوص زیباییشناسی مطرح میکند و به مسئلهی حقیقت و چگونگی شکلگیری آن در تجربهی ما از اثر هنری میپردازد.
شاید تمام دشواری این بحث این جاست که ویژگی ذاتی زمان استمرار و اتصال است؛حال اگر در یک حال و به تعبیر دقیقتر در یک لحظه،ما مشاهدهگر اثر هنری میشویم،آیا این به معنای بیزمانی اثر هنری نیست؟ میتوان پذیرفت که هنر آنگاه که از بستر تاریخی خود منفصل،و به مقولهای بیزمان بدل شود بیدرنگ به همهی زمانها تعلق دارد؟شاید بتوان گفت که اثر هنری از دیگر واسطهها متمایز میشود،واسطههایی که از طریف آنها هنر در اختیار اعصار بعد قرار میگیرد.
اثر هنری یک سر در گذشته دارد،یعنی از گذشته برآمده است، هر چند که گذشته از لحاظ تاریخی یک حضور دارد و حضور بازیگر و تماشاگر و هنرمند را در آن تجربهی هنری نشان میدهد و این نهایت همزمانی است.
از نظر گادامر اگرچه مثال تراژدی ارسطو دربارهی شعر مطرح شده است و به نظر میرسد که تنها در شعر دراماتیک اعتبار داشته باشد،در سایر انواع هنر نیز میتواند جایگاه داشته باشد چرا که اولا عنصر تراژیک تنها یک پدیدهی هنری نیست،ثانیا به نقل از شلر و هامان وجههی کاملا غیرزیباشناختی دارد؛به نظر ایشان عنصر تراژیک پدیدهای اخلاقی و مابعدالطبیعی است.
» )461:P,dibi( و شاید این عبارت بیشتر و عمیقتر موضع گادامر را در باب هنر و حقیقت نشان میده:«آنچه ما در اثر هنری تجربه میکنیم،و آنچه توجه ما را جلب میکند،میزان حقیقی بودن آن است."