چکیده:
در مورد تبیین پدیدهء انقلابی بهطور عام و مصادیق آن سخن فراوان گفته شده است؛ سخنان علمی از منظر سیاسی،جامعهشناسی و اقتصادی؛از منظر پارادایمهای علی، ساختاری و کارکردی،و اختیار عاقلانه.اما علیرغم این تنوع،و علیرغم نکات مهمی که درباره«این پدیده در نظریهپردازی مختلف عنوان شده است،غالبا و بلکه عموما پدیدهء تحول انقلابی بیشتر یا تماما از منظر وجود مقتضیات آن بررسی شده است،نه از نظر فقدان موانع آن.در حالی که به نظر میرسد مقتضیات تحرک انقلابی،کمابیش، همیشه و همهجا وجود دارد.آنچه انقلاب را به یک پدیدهء فوقالعاده کمیاب تبدیل میکند،مفقود نبودن مانع است،نه موجود نبودن مقتضی.و نکتهء مهمتر اینکه وجود مقتضیات و خصوصا عدم موانع که به حصول یک انقلاب منجر میشود،تا حدود زیادی مرهون سلسلهای از تقارنهای تصادفی است.
خلاصه ماشینی:
"البته انقلاب از این حیث ممکن است با بسیاری دیگر از پدیدههای اجتماعی همسان باشد،اما آنچه آن را از این نظر بغرنجتر میکند،و بیشتر محصول نوعی اتفاق مینمایاند،این است که چون از شروط لازم،یکی معمولا فراهم نیست،یعنی،در قریب به اتفاق موارد،حاکمیتهای در معرض انقلاب، اراده و امکان سرکوب کارآمد حرکتها و نیروهای انقلابی را دارند،لذا انقلاب به پدیدهای به شدت نادر الوقوع تبدیل میشود،و هرچه پدیدهای از تکرارپذیری منظم دورتر شود،برآورد علل و عوامل دخیل در آن دشوارتر میشود،و هرچه مقاومت در برابر وقوع پدیدهای جدیتر و شدیدتر باشد،که شاید انقلاب از این حیث بیهمتا باشد،نقش تقارن زمینه،بیشتر جلوهگر میشود.
»1ناگفته پیداست که منظور از ذکر موارد فوق این نیست که،در نگاهی سادهانگارانه،عوامل برشمرده را علل اصلی انقلابات مذکور بدانیم؛ترکیب پیچیدهای از عوامل و علل ریشهدار(و بعضا تاریخی)اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،فرهنگی،فلسفی،نظامی در کار این انقلابها کارسازی کردند،اما(امایی به غایت مهم)اولا ترکیب مذکور در بعضی جوامع دیگر هم کمابیش وجود داشته است،ولی به انقلاب منجر نشده است؛ ثانیا،تکتک علل و عوامل مذکور اگر معلول ریشههای خاص تاریخی خود بودند،ولی همزمان شدن آنها نمیتوانسته است از عنصر تصادف برکنار بوده باشد.
»1خطای برنامهء توسعهء دههء پنجاه،از نظر شتابزدگی نامتناسب با زیرساختها،امروز برای ما محرز است؛کاملا محتمل است که آگاهان فن در آن زمان هم،به شرط داشتن اطلاعات و نبوغ کافی،نامطلوب و بلکه خطرناک بودن چنین روندی را درک و اعلام کنند،اما اگر کسی بر مبنای آن وقوع انقلاب را پیشبینی کرده باشد،سخنی به گزاف گفته است،که حتی درست درآمدن پیشبینی او هم چیزی بر اعتبار آن نمیافزاید؛چیزی شبیه اینکه کسی پیشبینی کند به دلیل وزش شدید باد،باران خواهد بارید،و باران هم ببارد،اما درست از کار درآمدن پیشبینی مزبور باعث تردید در این نخواهد شد که وزش باد برای باران نه لازم است نه کافی، اگرچه در بعضی موارد آن را تسهیل میکند."