چکیده:
متاسینما یا خود بازنمایی و خود ارجاعی های سینما را به معنایی گسترده تر از
تقلیل آن به ژانر می توان آنرا مجادله ای بر سر جایگاه سینما در جامعه دانست. از این
رو متاسینما راجع به رابطه سینما و جامعه و به طور کلی راجع به ماهیت سینما در
فرایند تجربه مدرنیته در ایران نیز هست. چرا که سینما قبل از هر چیز مهمترین فرم
فرهنگی مخلوق مدرنیته است. ازاین رو، این امکان وجود خواهد داشت که به مدد
متاسینمای سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی، تاملی از جایگاه سینما در جامعه
سینمایی ایران و در نتیجه از مدرنیته ارائه دهیم. در این مقاله، متاسینمای سینمای
ایران پس از انقلاب اسلامی بررسی شده است. هدف این مقاله آن است که با کاوش در
خود ارجاعی های سینما پس از انقلاب چیزی راجع به تجربه مدرنیته در ایران کشف
کند. بررسی چند متافیلم شاخص سینمای ایران پس از انقلاب نشان می دهد که سه
شکل سینما در جایگاه تهدیدی برای نظم امور، امری حقیقی در مجاورت زندگی
روزمره و سینما به مثابه فرمی که در خلق آن ناتوان هستیم، اشکالی هستند که
متاسینما راجع به ماهیت سینما و در نتیجه راجع به مدرنیته به ما می گوید.
خلاصه ماشینی:
"بررسی چند متافیلم شاخص سینمای ایران پس از انقلاب نشان میدهد که سه شکل سینما در جایگاه تهدیدی برای نظم امور،امری حقیقی در مجاورت زندگی روزمره و سینما به مثابه فرمی که در خلق آن ناتوان هستیم،اشکالی هستند که متاسینما راجع به ماهیت سینما و در نتیجه راجع به مدرنیته به ما میگوید.
حال سؤال این است که متاسینما چگونه سینما را به تصویر میکشد؟اگر سینما را فرم فرهنگی اساسی تجربه مدرنیته بدانیم چگونه در سینمای ایران و از طریق متاسینما توصیف میشود؟آیا اساسا سینما که همواره نماد امر مدرن تلقی شده و در تقابل با سنت و گذشته قرار گرفته چگونه رویکردی نسبت به خود و در نتیجه امر مدرن دارد؟ذکر این نکته هم مهم است که نتایج این مقاله کار بازنمایی تکتک فیلمهای پس از انقلاب اسلامی را بر عهده ندارد.
و آیا تأکید برمجاورت سینما و زندگی روزمره،تلاشی برای توجیه رئالیستی حضور سینما نیست؟ میکس1:سینما در مقام روایت ناتوانی در خلق فرم فیلم میکس(1378)ساخته داریوش مهرجویی یکی دیگر از متافیلمهای سینمای ایرانی است که به بررسی آپاراتوس سینمایی و یا یکی از عناصر آن در ایران میپردازد.
یکی از ویژگیهای سینمای ایران پس از انقلاب که ما را مستقیما به متن تجربه مدرنیته ایرانی پرتاب میکند،شیوههایی است که این سینمای جدید رابطه بین امر واقع و فانتزی را به تصویر میکشد-روایت داستانی و سینمای رئالیستی مستند-اصلیترین ویژگی مشترک این سینما در بسیاری از آثارش برمشابهتها و مجاورتهای زندگی روزمره و اعمال هر روزه فیلمساز تأکید میکند."