چکیده:
رضاشاه پهلوی(1944-1878 ) و مصطفی کمال آتاتورک (1938-1881) تقریبا در یک زمان در ایران و ترکیه به قدرت رسیدند. هر دو رهبر، پروژه مدرنیزاسیون را برپایه برداشتی کم و بیش یکسان از مدرنیته آغاز کردند و دو کشور نیز به لحاظ اجتماعی- تاریخی شباهتهای فراوانی دارند. با این حال، فرایند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه سرنوشتی متفاوت داشته است. در این پژوهش با کنار گذاشتن دیدگاه نظام جهانی و همچنین تحلیلهای طبقاتی، فرهنگی و جغرافیایی و با تکیه بر تمایزات ساختاری-نهادی بر مبنای استفاده از روشی تطبیقی-تاریخی، در پی یافتن پاسخی درخور به چرائی این تفاوت هستیم. در نهایت، چهار زمینه از این تمایزات که به زعم ما تاثیری تعیین کننده بر تفاوت سرنوشت مدرنیزاسیون در دوکشور داشته اند را برجسته کرده ایم؛ پیشینه شکل گیری نهادهای مدرن در زمان آغاز پروژه مدرنیزاسیون، تکثر قومی، گروهی، ایلی و طایفه ای، نهاد دین و رابطه آن با حکومت و بالاخره اقتصاد و دسترسی به درآمدهای نفتی.
خلاصه ماشینی:
چراکه مدرن سازی صرفا به معنای نوسازی وضع موجود یا سنتی نیست بلکه این نوسازی و یا بازسازی بر مبنای شکل و محتوایی مشخص انجام می پذیرد که مفهوم آن در واژة "مدرن" مستتر است ٣ حزب جهوریخواه مردم (Republican People’s Party ) در سال ١٩٢٣ بنیان گذاشته شد با این مقدمات، پرسش اساسی ما این خواهد بود: چرا علی رغم شباهت های بسیار، مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه سرنوشتی کاملا متفاوت پیدا کرد؟ مفاهیم و زمینه های نظری برای مقایسة فرایند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه در فاصلة دو دهة پس از جنگ اول جهانی ، دوران حکومت رضاشاه و آتاتورک را نه به عنوان نقاط عطف تاریخی ، بلکه در قالب "فردیت های تاریخی " مورد بررسی قرار خواهیم داد؛ یعنی به جای مطرحکردن مدرنیزاسیون به عنوان نمایندة یک مقولة عام (مثلا مدرنیزاسیون اقتدارگرایانه ١) آن را به صورت پیامد منظومه ای تاریخی -اجتماعی در هر کشور بررسی می کنیم .
بنابراین ، ناکارآمدی و سقوط پادشاهی قاجار بر نهاد دین در ایران تاثیر چندانی نگذاشت اما در ترکیه به دلیل حضور مستقیم نهاد روحانیت دینی در ساختار حکومت ، سقوط عثمانی ضربه ای جدی بر بدنة نهاد دین وارد آورد؛ این نکته نتایج تعیین کنندهای بر پیشبرد پروژة مدرنیزاسیون در زمان حکومت رضاشاه و آتاتورک داشت زیرا نهاد دین به عنوان یکی از نهادهای سنتی که بطور کلی مخالف با اصلاحات همة جانبة مدرن در جامعه است ، پس از جنگ اول جهانی ، در ایران بر خلاف ترکیه ، کماکان دارای مشروعیت اجتماعی زیادی بود.