خلاصه ماشینی:
"{Sالهی بشکند دست در و دگر#که تیشه میزند با تختۀ در#الهی تختهها ویرانه گردد#که شاید من ببینم روی دلبرS}و یا: {Sسر راه مرا دیوار کرده#مرا نامید ز روی یار کرده#مرا نامید زروی یار شیرین#به حق من ستم بسیار کردهS}&%01606MRFG016-G% گاهی هم فورمولهای،قید و بند،عیدی و براتی،شیربها چه و چها آتش میشوددر پیکر عاشق و عصیانی میگردد در دو بیتی: {Sاز بالا کفتر آمد گوله واری#دلکم در گرفته اوله واری#خداوندا کنم من داد و بیداد#ترا دردست مظالمان نمیدادS}و یا بار سنگینی میشود برشانههای مجنون روزگار که وی را از دلبرشدور نگهه میدارد: {Sقدمن خم زده مانند مجنون#تو در خانه بنال و من به بیرون#هرآنکس ماوتر از هم جدا کرد#بدریا غرق شود مانند قارونS}بیچاره عاشق،گاهی هم تصویری از زندگی در هم و برهم خود،وکم لطفی معشوق خود را از زبان دو بیتی اینطور بیان میکند: {Sالا یار جان مرا بیچاره دیدی#که نو کای آستینم پاره دیدی#که نو کای آستینم پاره پاره#خوده هشیار مراد یوانه دیدیS}رنجش معشوق عاشق را وامیدارد تا از درون نهفت دل خواستار علت از همکسیختگی روابط خود با معشوق شود و چنین مینالد: {Sستارای آسمان بود یکصد و بیست#جدایی ما و تو از خاطر چیست؟#بیا که رو بروی هم بشینیم#بگویم که این گناه از جانبی کیستS}و این شکوه و شکایت به گونۀ چند در دو بیتیها بازیبایی خاص ودتبلور یافته،طور مثال این دو بیتی که شکوهیست تند: {Sسربام آمدی خمیازه کردی#چرا زخم دلم را تازه کردی#اگر میلیت در عاشقی نمیبود#چرا در بین خلق آوازه کردیS}"