خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه در منطقه ترکمننشین کشور کدام جریان سیاسی را میتوان نام برد که در سال 1358 بتواند نماینده مردم ترکمن ایران معرفی شود؟یا در بلوچستان!یا آیا میتوان در سالهای 24 و 25 خورشیدی حزب دمکرات کردستان مستقر در شهر مهاباد را نماینده تام و تمام مردم کرمانشاه به عنوان بزرگترین حوزه شهری در مناطق کردنشین ارزیابی کرد؟ جایی دیگر مؤلف مدعی است در این مناطق«گروههای قومی خود را به مثابه یک اقلیت حاشیهای در کشور در نظر میگیرند که این احساس حاشیهای بودن،محرومیت و تبعیض...
دقیقا کدام گروه از کردهای ایران و در کدام منطقه از حوزههای کردنشین چنین تمایلی دارند و تا چه حد میتوان این تمایل را به کردهای ایران به طور کلی تعمیم داد؟آیا چنین تعمیمی را به لحاظ روششناختی نمیتوان تعمیم ناروا دانست؟ در ادامه نویسنده مینویسد:«شرایط تاریخی-تاریخ سیاسی-کردها را مردمی به بار آورده که همواره منتظر وجود دشمن خارجی بودهاند»؛یعنی،همه کردهای ایران منتظرند تا با حضور عامل خارجی به پا خیزند؟!به سادگی،نویسنده برچسب خیانتکاری و وابستگی به بیگانه برای همه کردهای ایران صادر میکند.
چرا این گونه ادعاهای مغلوط در کتاب مطرح شده است؟آیا این ادعا پیش از انتشار مورد بررسی قرار گرفته است؟ای کاش نویسنده اگر امکان مسافرت و حضور در شهر پیرانشهر را نداشته،به صورت تصادفی شماره تلفن یک یا چند اداره پیرانشهر را آزمون کند تا دریابد تلفنچی محترم با کدام زبان پاسخگو خواهد بود؟برای نشان دادن مشکلات مردم این شهر میتوان از دادههای مهمتر و البته مؤثرتری یاری جست."