خلاصه ماشینی:
"شاعر در«هفت پیکر» میسراید که هرچند در لفظ شعر من نقصان وجود دارد،اما غنای معنا آن را جبران میکند: ما که اجرای تراش این گرهیم#پند واگیر دامیان دهیم گرچه ز الفاظ خود به تقصیریم#در معانی تمام تدبیریم (هفت پیکر:ص 20) ج)دربارۀ صدق و کذب شعر،نظامی جستجوی حقیقت در شعر را بیسرانجام میداند و معتقد است که برخلاف سخن عادی،در شعر هرچه سخن اغراقآمیزتر و غیرواقعیتر باشد،زیباتر و هنریتر است: در شعر مپیچ و در فن او#چون اکذب اوست احسن او (لیلی و مجنون:ص 46) راغب اصفهانی میگوید: «چون شعر خاستگاه دروغ است لذا گفته شده است که بهترین شعر دروغترین آن است»13 محمد عوفی میگوید: شعر از همۀ چیزها بهتر است از هبر آنکه دروغ با هرچیزی که بیامیزد زشتی دروغ رخسار آن معنا را بیفروغ کند.
از آن جمله در ابیات زیر که برای شعر و سخن شخصیت قائل میشود: تا سخنآوازۀ دل در نداد#جان تن آزاده به گل در نداد چون قلم آمد شدن آغاز کرد#چشم جهان را به سخن باز کرد بیسخن آوازۀ عالم نبود#این همه گفتند و سخن کم نبود خط هر اندیشه که پیوستهاند#در پر مرغان سخن بستهاند نیست در این کهنۀ نوخیزتر#مویشکافی ز سخن تیزتر (مخزن الاسرار:ص 38) ل)در بحث«تأویل و شناخت»شلایر ماخر که با سنت هرمنوتیک دینی آشنا بود، تمام راههای شناخت چون آشنایی با زندگی مؤلف را رد میکند و اساسا به نیت مؤلف باور ندارد و میگوید مؤلف از آنچه آفریده بیخبر است و همواره سویههایی از اثر خود را نمیبیند و نمیشناسد؛چرا که هر لحظۀ اثر هنری نشان از تمامی زندگی مؤلف دارد و نه نیت او در لحظۀ خاص آفرینش."