چکیده:
تاثیر افلاطون در تحولات اندیشه تا اندازه ای است که مکتب های سیاسی، اجتماعی و فلسفی عصر ما هنوز خود را با توجه به این متفکر ارزیابی می کنند. از جمله مهم ترین آثار افلاطون همپرسه های «جمهور»، «سیاستمدار» و «قوانین» هستند. این سه اثر به خصوص در حوزه اندیشه سیاسی اهمیت بسزایی دارد و موجب شده اند افلاطون به عنوان بنیانگذار اندیشه سیاسی شناخته شود. محتوا و صورت متفاوت این سه اثر موجب شده است اندیشه سیاسی افلاطون مورد تفسیرها و برداشت های مختلف قرار گیرد. به نظر می رسد بررسی سیر تحول اندیشه های سیاسی افلاطون و تدقیق جایگاه سه همپرسه جمهور، سیاستمدار و قوانین بر مبنای گذار از فلسفه سیاسی به علم سیاست (نظریه گذار)، موجب حل بسیاری از مشکلات و روشن شدن زوایای تاریک اندیشه این متفکر شود. یکی از جنبه های متفاوت نظریه گذار در مقایسه با دیگر نظریه ها، توجه عمیق به همپرسه سیاستمدار است. از نظر این دیدگاه همپرسه سیاستمدار برای توضیح گذار افلاطون از فلسفه سیاسی در همپرسه جمهور به علم سیاست در رساله قوانین، به عنوان حلقه رابط نقش برجسته ای دارد. در این مقاله با تمرکز بر همپرسه سیاستمدار و خوانش آن در پرتو نظریه گذار از فلسفه سیاسی به علم سیاست، سیر تحول اندیشه های سیاسی افلاطون را مورد بررسی قرار داده ایم.
خلاصه ماشینی:
گذار از فلسفه سیاسی به علم سیاست در تفکر افلاطون (خوانش همپرسه سیاستمدار) حاتم قادری1 استادیار دانشگاه تربیت مدرس عبد الرسول حسنی فر2 دانشجوی دکتری اندیشههای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس تاریخ دریافت:88/04/10 تاریخ تأیید:88/08/18 چکیده تأثیر افلاطون در تحولات اندیشه تا اندازهای است که مکتبهای سیاسی،اجتماعی و فلسفی عصر ما هنوز خود را با توجه به این متفکر ارزیابی میکنند.
از نظر این دیدگاه همپرسه سیاستمدار برای توضیح گذار افلاطون از فلسفه سیاسی در همپرسه جمهور به علم سیاست در رساله قوانین،به عنوان حلقه رابط نقش برجستهای دارد.
سؤال اساسی این است که آیا همپرسه سیاستمدار و قوانین را باید به صورت تکاملی و در ادامه طرح همپرسه جمهور مورد خوانش قرار داد یا اینکه افلاطون در دو همپرسه اخیر در اندیشه خود گسستی ایجاد کرده است؟ با توجه به اینکه سه نظریه فوق در تعیین موقعیت و خوانش هریک از همپرسههای جمهور، سیاستمدار و قوانین و به طور کلی تفسیر اندیشه سیاسی افلاطون با مشکلاتی روبرو هستند،به نظر میرسد بررسی سیر تحول اندیشههای سیاسی افلاطون و تدقیق جایگاه این سه همپرسه،بر مبنای گذار از فلسفه سیاسی به علم سیاست(نظریه گذار)،موجب حل بسیاری از مشکلات و روشن شدن زوایای تاریک اندیشه این متفکر شود.
او معتقد است چون فکر افلاطون در مورد نظریه ایده در آثار دوره پایانی تغییر کرده است،بر این اساس همپرسه تیمائوس را که ایدهها هنوز در آن وجود دارند را باید جزء محاورات دوره میانی به شمار آورد و در دوره اخیر بر همپرسههای پارمنیدس،سوفیست،فیلبوس،سیاستمدار و قوانین تأکید کرد (Lane,1998:16) .