چکیده:
برهان «حافظ شریعت» از براهین ضرورت وجود فعلی امام معصوم است. بر اساس این برهان، ثابت می شود شریعت خاتم به حافظی معصوم نیاز دارد. از کلمات متکلمان امامیه درمی یابیم مراد از شرع و شریعت در این بحث، تکالیف و احکام الهی است، اگر چه بعدی ندارد که مجموعه معارف و احکام و تکالیف الهی را نیز در نظر داشته باشند. متکلمان امامیه، در معنای «حفاظت» توسعه داده اند و برای آن دو مصداق معرفی کرده اند: 1. حفاظت از آن چه پیامبر اکرم بی واسطه برای مردم بیان فرموده است؛ 2. بیان آن چه حضرت رسول نتوانسته بی واسطه به امت ابلاغ کنند. اصل برهان نیز چنین خواهد بود: شریعت پیامبر خاتم، شریعتی ابدی است و تمام مکلفان در تکالیف خود، وظیفه یک سانی دارند. پس به ناچار باید حافظی معصوم باشد تا تکالیف الهی را بدون کم و زیاد به مکلفان متاخر از عصر رسالت ابلاغ کند. در غیر این صورت، یا اهمال در امر شریعت «مالایطاق» و یا مخالفت اجماع لازم می آید که هر سه امر باطل است. در نتیجه، وجود حافظی معصوم برای شریعت خاتم ضروری خواهد بود. گفتنی است، برهان مزبور حفاظت شانی را برای امام معصوم ثابت می کند، نه حفاظت فعلی را؛ یعنی دین خاتم باید حافظی معصوم داشته باشد، اما آیا بالفعل حفاظت صورت می گیرد یا نه؟ مصادیقی که برای حافظ شرع مطرح شده، عبارتند از: کتاب، سنت قطعی، اجماع، اخبار آحاد، قیاس، برائت و امام معصوم. به جز امام معصوم، مصادیق دیگر پذیرفته نیستند و آن چه توان حفاظت از شریعت را دارد، تنها امام معصوم است. برخی چنین نقد می زنند که نتیجه برهان مزبور با امام غایب سازگاری ندارد؛ چرا که امام غایب فعلا از شریعت خاتم حفاظت نمی کند. در پاسخ به آنان می توان گفت بر اساس این برهان، امام معصوم حافظ شانی به شمار می رود؛ یعنی دین خاتم چنین اقتضا می کند که خداوند حافظی معصوم ـ که تنها مصداقش امام است ـ برای او قرار دهد. اما آیا تبهکاران و ظالمان مانع از کار او می شوند یا نه، سخن دیگری است. سخن آخر این است که حجت بالغه پروردگار همیشه وجود دارد؛ ولی این حجت بالغه مانع اختیار انسان نخواهد بود. انسان با سوءاستفاده خود، مانع بهره وری از حجج الهی می شود، چنان که امت های پیشین با انبیای عظام این گونه برخوردهایی می کرده اند.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا سخن از این است که آیا خبر واحد به خودی خود بدون اعتماد بر وجود امام معصوم، میتواند مصداقی برای حافظ شرع باشد یا نه؟ ممکن است اشکال شود که امامیه در زمان غیبت به اخبار آحاد استناد میکنند و تفصیلات احکام را با رجوع به اخبار آحاد به دست میآورند.
قیاس زمان غیبت با زمان بعد از رحلت نبوی، قیاس نادرستی است؛ زیرا پیامبر اکرم( در زمان حیات خود، فرصت نکرد تمام احکام را به تفصیل و مستقیم به امت اسلامی انتقال دهد، بلکه بعضی احکام را مستقیما برای امت مطرح فرمود و برخی دیگر را به امام بعد از خود سپرد تا در زمان مقتضی بیان کنند و لذا از سال 11 تا 329 قمری بسیاری از تفصیلات احکام را ائمه اطهار( به مکلفان رساندند که دست عامه از این تفصیلات کوتاه است و بهترین دلیل بر اینکه اخبار آحاد نبوی برای به دست آوردن تفصیلات احکام کافی نیست، همین است که بزرگان عامه برای به دست آوردن احکام و تکالیف خود، به ظنهای غیر معتبری همچون قیاس و استحسان متوسل شدند.
"/> در نتیجه، در عصر غیبت وجود امام عصر( به عنوان حافظ شرع ضروری است و باید انسان کاملی چون او شأنیت و توانایی حفاظت از شریعت خاتم را داشته باشد تا حجت بر مکلفان تمام شود و از ناحیه پروردگار حکیم، در این امر اهمالی صورت نگیرد."