چکیده:
جنبش های اجتماعی از موضوع های اصلی مورد توجه جامعه شناسی معاصر است تا جایی که آلن تورن جامعه شناسی را علم جنبش های اجتماعی می داند. در این مقاله با اذعان به اهمیت جنبش های اجتماعی و بررسی ابعاد نظری آن ها، ضمن سنخ شناسی جریان های سیاسی مسلط در جنبش جنگل مختصات پایگاه و حمایت مردمی در این سه جریان بررسی می شود. پرسش اصلی این است که حمایت مردمی از جریان های سیاسی جنبش جنگل چه مختصاتی داشت. دراین باره پایگاه مردمی سه جریان ملی ـ مذهبی، راست سازش کار و چپ در جنبش جنگل ذیل دو مولفه خاستگاه طبقاتی و گستره جغرافیایی به صورت تطبیقی بررسی می شود. روش تحقیق تحلیل اسنادی و روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در بین این سه جریان پایگاه مردمی جریان ملی ـ مذهبی انسجام و کارآیی بیشتری برای کامیابی جنبش جنگل داشت، اگرچه در دوره پایانی جنبش و بر اثر درگیری های درون گروهی تعداد و توان افراد آن کاهش یافت. علاوه بر این جریان راست سازش کار بر اثر گسستگی ساختاری و ماهیت ایدئولوژیک اش، که منجر به اتحاد نمی شد، فاقد پایگاه مردمی یکپارچه بود. جریان چپ نیز به علت وارداتی و نوظهور بودن ایدئولوژی اش نتوانست در آن بازه زمانی، پایگاه مردمی درخور اعتنایی ایجاد کند، بلکه به سبب تعارضات ارزشی با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی مردم منطقه، عملا موجب کاهش حامیان مردمی جنبش جنگل یعنی حامیان جریان ملی ـ مذهبی شد.
خلاصه ماشینی:
"شاهد این ادعا خاطرات صبوری دیلمی پس از دستگیری به همراه دکتر حشمت است کهاز آگاهی مردم از اخبار جنگلیها حکایت میکند: ما را در هوای گرم با حال فلاکتبار حرکت دادند و گویا زنان تهران به واسطۀ وجود بعضیبستگان خود که در میان ما بودند در میدان توپخانه جمع شده و قصد داشتند شاید از حرکتما به کلات جلوگیری کرده و آزادی کسان خود را به دست آورند(صبوری،1358:121).
فعالیت و نفوذ جنبش جنگل در سایر شهرهای ایران نیز کاملا جدی بود به طوری کهسید حسن مدرس سه ماه پیش از تأسیس جمهوری ایران،جنبش را به صراحت تأیید کرد: حقیر از آقای میرزا کوچک خان و از اشخاصی که صمیمانه و صادقانه با ایشان همآوازبودند نیت سوئی نسبت به دیانت و صلاح مملکت نفهمیدم بلکه جلوگیری از دخالتخارجه و نفوذ سیاسی آنها در گیلان عملیاتی بوده بس مقدس که برهر مسلمانی لازم بودخداوند همۀ ایرانیان را توفیق دهد که نیت و عملیات آنها را تعقیب و تقلید نمایند.
از بحث بالا در کنار چکیدۀ استدلال لمبتون میتوان نتیجه گرفت که تودههای مردمی&%00426TOJG004G% حامی جریان راست سازش کار،در مرتبۀ اول هم گروههای آنان و از طبقات فرامتوسطبودند و در مرتبۀ بعد طبقات متوسط پایین و فقیر بودند که در پیوندی حامیپرورانه با نیتاستفاده از منفذهای موجود در ساختار اجتماعی برای تحرک طبقاتی،به این گروهمیپیوستند.
جریان سیاسی ملی-مذهبی ذیل ایدئولوژی ناسیونالیسم مذهبباور خویشتوانست در طبقات فرودست و بخش پایینی طبقۀ متوسط جامعه پایگاه مردمی بیابد؛اینپایگاه در شهرهای عمدۀ گیلان و حتی دیگر مناطق ایران نفوذ داشت."