خلاصه ماشینی:
"قصهی هدهد و سلیمان در مثنوی معنوی مولانا(دفتر اول،بیتهای 1233-1202)نیز ذکر شده است؛زمانی که همهی پرندگانبه حضور سلیمان راه مییابند و از هنر خویش برای وی سخن میگویند،تا اینکه نوبت به هدهد میرسد و او میگوید:«هنر من این است کهدر اوج آسمان،آبها را در زیرزمین میبینم و به سرچشمه و رنگ آنآگاهی مییابم.
آغاز داستان منطق الطیر با خوشآمدگویی به هدهد آغاز میشود که درراه حقیقت،پیک وادیهای عشق است: {Sمرحبا ای هدهد هادی شده#در حقیقیت پیک هر وادی شدهS}مرغان عالم،پس از شنیدن قصهی عشق شیخ صنعان همه از دل وجان،ترک جان میگویند و قرار از دست میدهند،آنها در پیشگاه هدهدحاضر میشوند و هدهد سخن گفتن آغاز میکند.
ملکه صبا در کنارجویباری در سمت چپ تصویر به شیوه رایج قرارگیری زنان در این عهدبه شکل لمیده با همان چهره گرد و ابروان پیوسته و چشمان کشیدهو پوشش بلند سبک صفویه دیده میشود و به هدهد نگاه میکند کهدر سمت راست تصویر بر شاخهی درختی نشسته و نامه سلیمان درمنقارش قرار دارد.
هدهد نماد برکت و روشنبینی و سیرابکنندهی تشنگان تیهگمراهی است به همین علت بر روی ابریقهای ساسانی که در ارتباطبا آب و نمادی از برکت و روشنی است نقش بسته و حتی بعد از اسلامنیز این کارکرد نمادین خویش را از دست نداده تا جایی که بر رویسفالینهها،پارچهها و مفرغهای دورهی سلجوقی،در خوشنویسی دورهقاجاریه،نگارگری مکتب صفویه برگرفته از داستان حضرت سلیمان باتوجه به منبع قرآن و منابع ادبی عرفانی چون عطار و مولوی و سهروردیو..."