چکیده:
«جامعه شناسی تاریخی» با برقراری پیوند بین جامعه شناسی و تاریخ، ظرفیت خاصی برای تبیین پدیده ها و مسائل اجتماعی ایجاد کرده است. «تاریخ اکنون» به مثابه نوعی جامعه شناسی تاریخی، با رویکردی تاریخی به تحلیل «وضع موجود» می پردازد. این مقاله با عطف توجه به رابطه شناخت اجتماعی با تاریخ، با به کارگیری الگوی تحلیل ساخت مندی، خوانشی از جامعه ی اکنون ایران انجام می دهد. این خوانش بیانگر نقش قوام بخش «دیالکتیک تجدد» در ایران معاصراست.
خلاصه ماشینی:
جامعهشناسی تاریخی و دیالکتیک تجدد در ایران عباس منوچهری چکیده: {IB«جامعهشناسی تاریخی»با برقراری پیوند بین جامعهشناسی و تاریخ،ظرفیت خاصی برای تبیین پدیدهها و مسئلههای اجتماعی ایجاد کرده است.
نکتۀ مهم این است که مجادلات مربوط به نسبت سنت و تجدد در ایران و کنشهای برآمده از آن،هم در تجربۀ مشروطه،هم در استقرار سلطانیسم مدرن پهلوی،و هم در وقوع انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی نقش مؤثری داشته است.
در حوزۀ مطالعاتی ایران معاصر،چه در وجه فکری-فرهنگی و چه در بررسی سیر دگرگونیهای اجتماعی-سیاسی رابطۀ بین سنت و مدرنیته از موضوعهای محوری است.
{o1o}نکتۀ اساسی در اینجا این است که مدرنیته به عنوان یک وضعیت و تجربۀ تاریخی چه ارتباطی با سیر دگرگونیهای جامعۀ ایرانی داشته است.
1. تاریخ و جامعهشناسی یکی از پیشگامان سنت فکری که بین جامعه و تاریخ ارتباط معرفتشناسانه برقرار میکند ابن خلدون است که در«عمران»به«دانش زندگی»،که همان دانش پویایی و سیالیت زندگی است&%04128MAJG041G% میپردازد.
از دیگر علایق جامعهشناسی تاریخی«کشف شرایط و پیامدهای اجتماعی تلاشهایی است که برای اعمال ارزشهایی چون آزادی،برابری و عدالت یا ممانعت از آنها به کار رفته است»شکست جنبشهای مردمی یا پیروزی انقلابها،از موضوعهایی است که جامعهشناسی تاریخی معاصر بر آنها تأکید و توجه دارد.
یکی از الگوهای نظری در جامعهشناسی تاریخی که بهرۀ فراوانی از سنت هرمنوتیکی برای تبیین دگرگونیهای اجتماعی برده است نظریۀ ساختمندی است.
این بازتولید از چند جهت قابل بررسی است،از جمله از جهت نسبت تاریخی بین سنت و مدرنیته در ایران معاصر.