خلاصه ماشینی:
"رابطۀ متقابلی که بین ساختارفضائی و سامان اجتماعی این شهر وجود دارد،حاصل پیکاری است که در طول دو قرن(به تصویر صفحه مراجعه شود) عوامل قدرت و جامعه را در برابر یکدیگر قرار داده است.
از میان بیست مقالهای که در کتاب تهران:پایتخت دویست سالۀ ایران آمدهاست،چهار مقاله مشخصا به دورانهای متفاوتی که فضای شهری تهران را شکل داد،اختصاص یافته است.
از اینرو پرسشی که با خواندن این کتاب بیپاسخ میماند،این است که در این چهار دوره،شهریت تهران چه مسیری را طی کرده است؟و چرا شهریت امروزی این کلان شهر کهفضای آنگاه و بیگاه شبیه بسیاری از کلان شهرهای اروپایی است توانایی حمل فرهنگشهروندی و شکل سیاسی آن یعنی دموکراسی را ندارد؟ گفتیم که منظور از شهریت آن مجموعۀ روابط فرهنگی،اجتماعی و سیاسی است کهمعرف شهر مدرن میباشد.
واقعیت این است که در آن کشورهایی که این الگو بهصورت سیر طبیعی تغییر در روند شهرسازی مطرح شد(مانند آمریکا،کانادا)نیز به معناییشهریت به خارج از فضای شهر منتقل شد و در وسائل ارتباط جمعی مانند مطبوعات و رادیوو تلویزیون پناهی برای خود یافت.
شهریت،همانطور که گفتیم یعنی مجموعۀ روابط فرهنگی،اجتماعی و سیاسی که معرف شهر مدرن است پیش از هر چیز و بیش از هر چیز به فضایعمومیای نیاز دارد که قواعد و قوانینش با مشارکت مردم و در گفتگوی انتقادی شان بایکدیگر و با حاکمیت شکل بگیرد.
برای آنکه شهریت در تهران بوجود آید،لازم خواهد بئود که مردمتهران این شهر را از آن خود بدانند و نه فقط از آن دولت و دولت نیز مساعی خود را درواگذاری فضای عمومی شهر به مردم به کار بندد."