خلاصه ماشینی:
"بعد دیگر اصل عدالت طبیعی وانصاف رویهای این است که چنانچه احتمال تأثیرگذاری و ضرر نسبت به حقی یا نفعیاز مردم و شهروندان در جریان تصمیمگیری مقامات اداری وجود داشته باشد،مدیراندولتی ملزماند تا قبل از تصمیمگیری نهایی،نظرات و دیدگاههای متضررین احتمالی را بهطور منصفانه جلب نمایند و اجازه دهند که آنها ذهنیت و نظرات مدیران را تت تأثیرقرار داده و از خود در مقابل دلایل مدیران دفاع کنند.
Ibid,p 153&Andrew Massey,Civil Service Reform and Accountability,Public Policy and Administration,p.
مدیران دولتی در واقع بهموکلیت خود توضیح میدهند که برمبنا چه اصولی آن تصمیم را گرفتهاند و از این طریقآشکار میشود که چنان مبانیای آیا با خواستها و معیارهای پیشبینی و منعکسشدهدر فرآیند تصمیمگیری به وسیله مردم و با اصول بنیادیتر قانونی و اخلاقی و منطقی،منطبق میباشد یا نه؟38 به عنوان نمونه،در تصمیمگیری یک مدیر دولتی در ارتباط با خدمات آموزشی درمدارس مقطع ابتدایی،سه مرحله قابل تشخیص است:مرحلۀ تشخیص وجود مسئله ومشکل مانند پایین بودن سطح کیفیت درسی دانشآموزان یک مقطع؛مرحله تعیینضوابط و مقررات دولتی یا راهحلهای پیشنهادی اولیا و مربیان که در فرآیند مذاکرۀمقامهای آموزشی و والدین دانشآموزان ارائه شده است و بالأخره مرحلۀ چگونگیاجرای معیارها و راهحلهای پیشنهادی فوق برای رفع مشکل مسئله آموزشی.
در اینجا این سؤال پیش میآید که شفافیت در چه شرایطی و در ارتباط با کداماهداف و ارزشهای اداری؟شفافیت و پاسخگویی هر دو برای تحقق اهداف وارزشهای مدیریت دولتی جنبۀ ابزاری دارند،لذا نوع و ماهیت اهداف و ارزشهایاداری،راهکارهای شفافیت را تعیین میکند و در نتیجه،راهکارهای فوق مستلزم وجودراههای مختلف مشارکت شهروندی است؛برای نمونه،کارآیی،اثربخشی وجوابگویی ابزارهایی برای اندازهگیری عملکرد دولتی و نیز ارزشهای رویهای اداریبه شمار میآیند،حال آنکه رعایت ارزشهایی مانند حقوق مردم،اقدام برابر شهروندیو اقدام به خواستها و اولویتهای مردمی جزء ارزشهای ماهوی یا محتوایی اداریتلقی میشوند."