خلاصه ماشینی:
"لامه طباطبایی خداوند اعمال[کفار]را تشبیه کرده است به سرابی که انسان آن را آب میپندارد ولی حقیقتی ندارد و آثاری کهبر آب مترتب است بر آن مترتب نیست،رفع عطش نمیکند و آثار دیگر آب را ندارد،اعمال ایشان از قربانیهاکه پیشکش بتها میکنند و اذکار و اورادی که میخوانند و عبادتی که در برابر بتها تقدیم میدارند،حقیقتندارد و آثار عبادت بر آن مترتب نیست و اگر فرمود:«تشنه آن را آب میپندارد با این که سراب از دور به نظرهر کسی آب میآید،چه تشنه و چه سراب»،برای این بود که هدف در این آیه بیان رفتن به سوی سراب است وجز اشخاص تشنه کسی به دنبال سراب نمیرود،اوست که از شدت تشنگی به این امید به راه میافتد که شایددر آنجا آبی که رفع عطش کند،به دست آورد و همچنان میرود ولی آبی نمیبیند.
پس این کفار که به سوی خدا راه میپیمایند و بازگشتنشان به سوی اوست،از نظر عمل مانند کسانیاند که سواربر دریای مواجی شده باشند که بالای سرشان موجی و بالای آن موج دیگر و بالای آن ابری تیره باشد،چنینکسی در ظلمتهای متراکم قرار دارد که دیگر مافوقی برای آن ظلمت نیست و به هیچ وجه نوری ندارد که از آنروشن شود و راه را به سوی ساحل نجات پیدا کند.
کافر که از نور خدا به دور است،همان نوری که به چراغدان و چراغ و شیشه و روغن زیتون مانند شده بودو از حدت و شدت همچون اختری درخشان بود و خانۀ مؤمنان یا مساجد را روشن میکرد،گویی در اعماقتاریک دریا گرفتار است؛آنجا که موج روی موج سوار است و آنجا که بر فراز امواج نیز ابری تیره و تار قرار داردو در واقع جز تاریکی و ظظلمات چیز دیگری وجود ندارد."