خلاصه ماشینی:
"استاد استادان،بدیع الزمان فروزانفر احمد سمیعی(گیلانی) نخستین بار که فیض دیدار استاد استادان بدیع الزمان فروزانفر این حقیر را دست داد،در آبانماه 1318،درجلسۀ امتحان ورودی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران بود.
استاد حافظه و دقت فوق العاده داشت و تصور من این است که دو خاطره از من در همین اواندر ذهن او نقش بست:یکی ورقۀ امتحانی من و دیگری همین دریافت مدال.
در آن اوان،گزیدۀ غزلیاتحافظ فروغی در قطع جیبی بغلی درآمده بود و استاد همین گزیده را از جیب بغل درمیآورد و غزلی رابیت به بیت میخواند و نکات زبانی و بلاغی و عرفانی آن را بیان میکرد و چهرهای از حافظ را به ما نشان میدادکه برایمان تازگی داشت.
ما همه فکر میکردیم یکی از غزلهایی را که درس دادهاند سؤالدرس عمومی با شرکت دانشجویان رشتههای متعدد این مناسبترین سؤال بود.
استاد سنۀ وفات این رجال علمی و ادبی را نیز میگفت و ما،که تقریبا خالی الذهن بودیم،در حقیقتخود را زیر بمباران محفوظات و معلومات ایشان احساس میکردیم.
مقطع فوق لیسانسدایر شد و من از ادامۀ کوشش باز ماندم و یک سره نومید گشتم تا در سال 1349،دکتر وزینپور-خدایش رحمت کناد-به من پیشنهاد کرد که از استاد قت بگیرد و به اتفاق برویم به زیارتش و درخواست کنم کهامتحان متون را بگذرانم و ایشان نمرهام را رد کنند.
استاد با اقبال نیز جدال قلمی داشت و آن بر سر انتقادی بود که در مجلۀ شرق گویا دربارۀ تاریخ جهانگشایجوینی به تصحیح شادروان قزوینی نوشته بود و اقبال به آن جواب داد،از جمله این عبارت اقبال را به یاد دارم که&%00761BIZG007G% دعوی استاد فروزانفر را یادآور سلونی قبل ان تفقدونی شمرده بود."