خلاصه ماشینی:
"سئوالهایی که پیش میآید،یکی این است که آیا استعارهها نماد یک دنیای بسته در اسطوره و تخیلاند یا اینکه راه بر جنبههای ناشناخته از آن چه در جهان یافت شدنی است میبرند؟سرانجام این پرسش که استعارهها همیشه استعارههای واقعیاند یا اینکه ما در آنها با شیوهای در افادهء تفکر و گفتار عرف سروکار داریم که ابعاد ریشهای دارد و واقعیت را ژرف تر آشکار میسازد؟ ارسطو در رطوریقا استعاره را واژههایی میداند که در آدمی تصورات نو بر میانگیزند،خوشآیندی ایجاب میکنند؛کلمات نامعمول جاذبهانگیز و هیجانمندند؛چون فاقد تشبیه مستقیماند جاذبهدارترند.
و در مثال زیر با توجه به حرکت آب به وجه خاص که از جای خود به یک باره بریزد و سپس پراکنده شود برای طلوع خورشید استعاره شده است: کالفجر فاض علی نجوم الغیهب(چون سپیده دم که بر ستارگان ظلمت بریزد62) در مأخذ شبه در استعاره سه رابطه بین مشبه و مشبه به به تشخیص داده شده است:1)وقتی شبه از چیزهای دیده شدنی و ادراک شونده برای معنی معقول گرفته شود،2)وقتی شبه از محسوس برای محسوس گرفته شود و3)شبه از معقولات به معقولات(از معقول به معقول)استعارهء جاری بر اصل اول همان استعارهء نور به بیان و استدلال است که پرده از حقیقت بر میدارد و تردید را برطرف میکند،چنانکه در قرآن آمده است: و اتبعوا نور الذی انزل معه(به نوری که به او نازل شده گرویدند-آیه 651/7)اصل دوم همان سخن پیامبر(ص) است که فرمود:ایاکم و خضرا الدمن(از زن زیبای بد دوری جویید)."