خلاصه ماشینی:
"تأکید بر العربیه در رهگذر زمان برای جلوگیری از گفتار نادرت (اللحن)افزایش یافت و بررسیهای گستردهای درباب مقوله اعراب صورت گرفت که سرآغاز کشف ساخت منطقی زبان بود و از این طریق،نحو به دست عبد الله ابن ابی اسحاق حضرمی و شاگردش ابو عمرو عیسی بن عمر ثقفی در قرن دوم هجری قمری در شهر بصره به صورت شاخهای جداگانه از علوم گسترش یافت.
گفته میشود که عبد الله ابن ابی اسحاق نحو عربی را طبقه بندی و تقسیم کرد(فرع النحو و قاسه)،و این کار به تلاش برای طبقه بندی نظاممند دادههای دستوری و وضع قواعد عام از طریق استدلال نظری(قیاس)اشاره دارد.
اینان از شیوه اعلال و قیاس،یعنی استخراج علل از شماری از دادههای همانند برای کشف قواعد و ضبط موارد استثناء استفاده کردند(شریف،7631،ص 25-35)به همین دلیل است که برخی از دستوریان عقیده دارند که پیدایش دستور زبان عربی به دست عبد الله ابن ای اسحاق صورت گرفته است(بوهاس و دیگران،0991، ص 1) مایکل کارتر،یکی از زبان پژوهان اروپایی،پیدایش نحو عربی را به سه دوره تقسیم کرده است.
نظام تجزیه و تحلیل وی بر این اساس بود که هر پاره گفتاری،نتیجه نهایی شماری از نقشهای گوینده است و هر کدام از این نقشها،به طور هم زمان و هماهنگ،صوری و معنایی هستند(بوهاس،0991 ص 83) در این مقطع از پژوهشهای زبانی نظریهء مهمی تحت عنوان مدل دستوری«عمل»مطرح گشت که در آن، دستور زبان عربی با بررسی اعراب کلمه در جمله سر و کار داشت که این امر،ویژگی ممتاز زبان عربی بود."